شما از چه چیزی ساخته شده اید؟

شما از انرژی ناب و ساده ساخته شده اید. شما از همان ماده ای ساخته شده اید که مادۀ اصلی سازندۀ خورشید، ماه و ستارگان نیز محسوب می شود. شما بافتی سخنگو و متحرک از انرژی هوشمند هستید که در کالبدی بشری قرار دارید. جسم تان از سلول هایی ساخته شده است که این سلول ها نیز،  به نوبۀ خود ، از اتم ها و اتم ها نیز از ذرات بنیادی اتم ساخته شده اند. ذرات بنیادی اتم چیستند؟ آن ها همان انرژی هستند!

همه چیز به صورت انرژی است

همۀ ماده ها از انرژی هستند.

انرژی را نمی توان به وجود آورد یا از بین برد.

انرژی علت و معلول خودش  محسوب می شود.

انرژی، همیشه و در همه جا وجود دارد.

انرژی همیشه در حال حرکت است و هرگز متوقف نمی شود.

انرژی، همیشه از گونه ای به گونه ای دیگر تبدیل می شود.

انرژی به دنبال اندیشه می رود.

در کائنات هیچ بخش یا تکه ای اضافی نیست.

“هر انسانی به این دلیل در دنیا حضور دارد که باید جای خودش را پر کند. هر تکه ای از این پازل بزرگ باید در جای مناسب قرار بگیرد.”

دیپاک چوپرا

شما متصل هستید

شما به همه چیز و همه کس متصل هستید. شما جزئی بی نظیر از کلی بی نهایت بزرگ و بخشی جدایی ناپذیر از کائنات هستید. شما گلوله ای از انرژی هستید که در میدانی بسیار بزرگ از انرژی قرار دارید. شما ذره ای از قدرتی بی نهایت عظیم هستید. هوش و  خرد کائنات در دسترس تان قرار دارد تا از آن کمک بگیرید.

اینترنت را در نظر بگیرید . شما نمی توانید آن را لمس کنید یا ببینید، اما می دانید که وجود دارد و واقعی است. به همین ترتیب، نوعی ارتباط انرژی نامرئی وجود دارد که همۀ ما را به یکدیگر می پیوندد. شما، به شیوه ای مشابه، با همه چیز و همه کس ارتباط دارید.

آیا تا به حال برای شما اتفاق افتاده است جمله ای را بگویید که یکی از بستگان تان قصد گفتن آن را داشته است؟ یا گاهی، برای شما پیش آمده است که با یکی از بستگان تان جمله ای را، به طور همزمان، بیان کنید؟ علت این امر همزمانی رویدادها نیست بلکه این امر به دلیل پیوند و ارتباط بین انسان ها اتفاق می افتد. این مثال نمونه ای کامل است که چگونگی ارتباط داشتن ما با انسان های پیرامون مان را به معنای واقعی نشان می دهد. همۀ ما این موضوع را تجربه کرده ایم، گاهی به کسی فکر می کنیم که شاید حتی، به مدت چند سال، او را ندیده و با او صحبت نکرده ایم، اما چند دقیقۀ بعد، ناگهان تلفن زنگ می زند و ما صدای آن شخص را از آن سوی خط می شنویم.

در این گونه موقعیت ها، با تعجب و شگفتی فریاد می زنیم: همین الان داشتم به شما فکر می کردم. به معنای واقعی، زمانی از قصد و نیت او برای تلفن کردن به خودمان با خبر می شویم که حتی هنوز بر مبنای قصد و نیتش عمل نکرده است. اندیشه های ما با سرعتی شگفت انگیز در گسترۀ زمانی و مکانی حرکت می کنند. شما، به دلیل ارتباط داشتن با دیگران، می توانید انرژی نیت ها و اندیشه های آن ها را درک کنید. در این نمونه نیز شما انرژی نیت و اندیشه این شخص را، قبل از تلفن کردن به شما، درک کرده اید، شاید هم فکر کردن شما به او سبب شده است تا او به شما تلفن کند.

“هر یک از شما، به دلیل فعال بودن قانون جذب، هم چون آهن ربایی نیرومند عمل می کنید و مقداری بیشتر از همان وضعیتی را جذب خواهید کرد که در هر لحظه، آن را احساس می کنید.”

استر و جری هیکس

شما همچون آهن ربا هستید

شما آهن ربایی جاندار هستید. شما، به معنای واقعی، همۀ اشیاء، انسان ها، عقیده ها و موقعیت هایی را جذب خودتان می کنید که بسامد ارتعاش آن ها با بسامد انرژی شما هماهنگی دارد. میدان انرژی شما، همواره، بر مبنای اندیشه ها و احساسات تان، تغییر می کند. کائنات نیز عملکردی همچون آینه دارد و بازتابی از انرژی ارسالی خودتان را به شما باز می گرداند.

هر چه اندیشه ها و احساسات شما از قدرت و شدتی بیشتر بر خوردار باشند، کشش آهن ربایی شما نیز بیشتر می شود، اکنون این موضوع مطرح است که برای جذب کردن مجبور نیستید به شدت تلاش  کنید. آهن ربا برای جذب اشیاء تلاش نمی کند. همان گونه که عمل جذب آهن ربا به آسانی انجام می شود، قانون جذب دربارۀ شما نیز بی تلاش و تکاپو عمل می کند. شما، همیشه در حال جذب کردن هستید.

آیا می دانید زندگی شما، در این لحظه، پیامد همۀ اندیشه ها، عملکردها، باور ها یا احساسات شما، از گذشته تا کنون است؟ می توانید، از هم اکنون، به شیوۀ آگاهانه و سنجیده، همۀ اموری را جذب کنید که در زندگی خواستار آن ها هستید. با به کار گیری قانون جذب، می توانید انسان ها، منابع، پول، ایده ها، برنامه ها، موقعیت ها و همۀ آن چیز هایی را جذب کنید که برای آفرینش آیندۀ دل خواه تان به آن ها نیاز دارید.

شما قدرت دارید

شما قدرتمند تر از آن هستید که تصور می کنید. شما می توانید خواسته های خود را در زندگی تان متجلی کنید. وقتی به این موضوع پی می برید و مسئولیت آن را می پذیرید؛ می توانید به همۀ آن خواسته هایی برسید که ذهن تان را بر آن ها متمرکز می کنید. شما معمار سرنوشت تان هستید و می توانید تصمیم بگیرید تا زندگی تان را به همان مسیر ارزشمندی بکشانید که آرزویش را دارید.

شما می توانید وضعیت زندگی تان را تغییر دهید.

شما می توانید آیندۀ دل خواه تان را بیافرینید.

شما دارای توانایی ها و استعدادهایی نامحدود هستید.

باور کنید که هستید!

باور کنید که هستید!

ماهیت واقعی شما چیست؟

اندیشه ها اهمیتی بسیار دارند. اندیشه های شما فقط همچون لایه های نازک ابر نیستند که در ذهن تان حرکت می کنند. اندیشه های شما اهمیتی بسیار دارند. این اندیشه ها، به معنای واقعی، واحد هایی سنجش پذیر از انرژی هستند. اندیشه ها پیام های عصبی زیست _شیمیایی هستند. اندیشه ها امواجی از انرژی هستند که، به اندازۀ قدرت درک و تشخیص ما، به همۀ مکان ها و زمان ها نفوذ می کنند.

“اندیشه مرور ذهنی عمل است”

زیکمونت فروید

اندیشه ها بر جسم تان تأثیر می گذارند

ما با دستگاه دروغ سنج یا آزمون های دروغ یابی پی می بریم که جسم تان به اندیشه های شما واکنش نشان می دهد. دمای بدن، تپش قلب، فشار خون، سرعت و چگونگی تنفس، کشش ماهیچه ها، و شاید مقدار عرق کردن دست های شما نیز با اندیشه ها و افکارتان تغییر می کنند. فرض می کنیم که به دستگاه دروغ سنج متصل هستید و این سوال برای شما مطرح می شود: آیا شما پول را برداشتید؟ اگر پول را برداشته باشید و در این باره دروغ بگویید، ممکن است دست های شما عرق کنند یا سرد تر شوند، قلب تان سریع تر بتپد، فشار خون تان بالاتر برود و عضلات تان منقبض شوند. این گونه واکنش های فیزیولوژیکی، نه فقط هنگام دروغ گفتن، بلکه در واکنش به هر اندیشه ای به وجود می آیند که در سر می پرورانید، تک تک سلول های بدن تان از تک تک اندیشه ها و افکارتان تأثیر می پذیرد.

“اکنون از نظر علمی ثابت شده است که یک اندیشۀ مثبت، صد ها برابر یک اندیشۀ منفی، نیرو دارد.”

مایکل برنارد بکویت

ضمیر خودآگاه و نیمه خود آگاه شما

بیشتر ما انسان ها نسبت به اندیشه ها و افکار آگاهانۀ خودمان کاملاً هوشیار هستیم، اما بسیار اهمیت دارد که نسبت به اندیشه ها و افکار ضمیر نیمه خود آگاهمان نیز هوشیار باشیم. ضمیر نیمه خود آگاه ما از تأثیر گذاری بیشتری برخوردار است. ما، همواره، پیام های منفی را به بیرون ارسال می کنیم زیرا نوار ضبط شده ای در ذهن بسیاری از ما انسان ها روشن است که پیامهای منفی بسیاری را شامل می شود. شما باید یاد بگیرید ضمیر نیمه خود آگاه تان را دوباره برنامه ریزی کنید و اندیشه های منفی را به اندیشه های مثبت و سازنده تبدیل کنید.

با بررسی کردن خود انگاره ها و باور های خویش، می توانید همۀ ایده های منفی و مشکل سازتان را ازبین ببرید. گفت و گوهای منفی همچون صدای خش خشی است که گاهی هنگام گفت و گوهای تلفنی شنیده می شود. اگر اندیشه های منفی را ازبین نبرید، این اندیشه ها از میزان توانایی شما برای آفریدن و متجلی کردن آیندۀ دلخواه تان کم می کند.

متأسفانه، بسیاری از ما انسان ها به شدت گرایش داریم تا به اندیشه ها و خودانگاره های منفی و پیش پا افتاده ای وابسته باشیم که به آن ها خو گرفته ایم. چنین حالتی منطقۀ امن و راحت زندگی مان محسوب می شود. ما به مفاهیمی آشنا از واقعیت عادت کرده ایم و گرایش داریم تا به باور های نیمه خود آگاه مان وابسته باشیم که همان کمبود، ترس و تردید هستند. این مفاهیم منفی سد راهمان می شوند و اجازه نمی دهند تا کامل ترین استعدادهای بالقوه و عوامل رشد مان را تشخیص دهیم؛ مگر این که قاطعانه تصمیم بگیریم به آن ها رسیدگی کنیم، آن ها را ببخشیم و رها کنیم.

تصور کنید سعی دارید خودرویی را به حرکت در آورید؛ در حالی که ترمز آن را نگه داشته اید. هر چقدر هم پای خود را روی پدال گاز فشار دهید، باز هم، ترمز مانع حرکت دادن خودرو می شود. اما، به محض رها کردن ترمز، خودرو به حرکت در می آید و حرکت آن با فشار دادن بر پدال گاز، به طور خودکار و بی تکاپو، سریع تر و سریع تر می شود. اندیشه ها و احساسات و رفتارهای محدود کنندۀ شما نیز همچون ترمزی روان شناختی هستند.

آن ها از سرعت زندگی شما می کاهند و سبب می شوند خسته و افسرده شوید، مگر اینکه قاطعانه برای رهاسازی آن ها تلاش کنید و به جای آن ها اندیشه ها و باور هایی مثبت را در سر بپرورانید. باورهای شما فقط اندیشه هایی هستند که به آن ها عدات کرده اید . شما می توانید باور های منفی خودتان را، با جمله های تأکیدی مثبت، گفت و گوهای درونی مثبت، تغییرات رفتاری مثبت و شیوه های مختلف تجسمی و تصوری، تغییر دهید. همۀ این کارها، برای رهاسازی الگوهای فکری منفی و دیرینه، ابزارهایی بی نهایت مؤثر هستند.

ضمیر خود آگاه شما

ضمیر خود آگاه بخشی از ذهن تان است که می اندیشد و استدلال می کند. برای تصمیم گیری های روزمره از این بخش ذهن تان استفاده می کنید. ارادۀ شما در این بخش از ذهن تان قرار دارد و با ضمیر خود آگاه تان فقط می توانید تصمیم بگیرید که چه اموری را قصد دارید در زندگی تان بیافرینید. با این بخش از ذهن تان  می توانید هر عقیده یا نظری را بپذیرید یا با آن مخالفت کنید. هیچ کس یا هیچ موقعیتی نمی تواند مجبورتان کند تا آگاهانه به اندیشه ها یا عقیده هایی بیندیشید که خواستارشان نیستید. ضمیر خود آگاه تان قدرتمند است؛ اما، در مقایسه با بخش دیگر ذهن تان، از محدودیتی بیشتر برخوردار است.

>>>بیشتر بخوانید:

هدف مرتاض ها از ریاضت های سنگین /قدرت روح انسان در اثر ریاضت

ضمیر خود آگاه دارای ویژگی های زیر است:

قدرت پردازش محدودی دارد.

حافظۀ آن کوتاه مدت (حدود 20 ثانیه) است.

در هر زمان، می تواند 1 تا 3 رویداد را مدیریت کند.

پیام هایی را مخابره می کند که سرعت آن ها 120 تا 140 مایل در ساعت است.

در هر ثانیه، می تواند حدود 2000 اطلاعات کوچک را پردازش کند.

 ضمیر نیمه خود آگاه شما

ضمیر نیمه خود آگاه تان، به معنای واقعی، بسیار با شکوه تر و خارق العاده تر از ضمیر خود آگاه تان است. ضمیر نیمه خود آگاه تان را، اغلب، ذهن معنوی یا کیهانی شما نیز می نامند. ضمیر نیمه خود آگاه تان هیچ محدودیتی ندارد؛ مگر این که خودتان محدودیت هایی را برای آن انتخاب کنید. خود انگاره وعادت های شما در این بخش از ذهن تان قرار دارند. ضمیر نیمه خود آگاه تان در هر یکی از سلول های بدن تان فعال است و عمل می کند. این بخش از ذهن تان، در مقایسه با ضمیر خود آگاه تان، در سطحی وسیع تر با خود متعالی شما ارتباط دارد. شما به وسیلۀ ضمیر نیمه خود آگاه تان با سرچشمۀ هستی و هوشمندی بیکران جهانی ارتباط برقرار می کنید. ضمیر نیمه خود آگاه تان بیکران و جاودان است و فقط در زمان حال عمل می کند. ضمیر نیمه خود آگاه تان همۀ تجربه ها و خاطره های گذشتۀ شما را ذخیره می کند. همچنین، عملکرد جسم، حرکت های عضلانی، تپش قلب، گوارش و سایر فعالیت های بد ن تان را نیز کنترل و تنظیم می کند.

ضمیر نیمه خود آگاه تان، بی کم و کاست، همۀ آن اندیشه هایی را می پذیرد و به آن ها می اندیشد که ضمیر خود آگاه تان آن ها را برای اندیشیدن انتخاب کرده است. ضمیر نیمه خود آگاه نمی تواند موضوع یا ایده ای را رد کند. اکنون، به این نتیجه می رسیم: ما می توانیم تصمیم بگیریم از ضمیر خود آگاه مان برای برنامه ریزی آگاهانۀ باورهای نیمه خود آگاه مان استفاده کنیم و ضمیر نیمه خود آگاه مان نیز باید باور ها و عقیده های جدید را بپذیرد. ضمیر نیمه خود آگاه نمی تواند این باور ها و عقیده ها را رد کند. ما می توانیم قاطعانه تصمیم بگیریم که باور ها و عادت های ریشه دار ضمیر نیمه خود آگاه مان را تغییر دهیم.

ضمیر نیمه خود آگاه دارای ویژگی های زیر است:

قدرت پردازشی بسیار گسترده دارد.

حافظۀ آن بلند مدت است و همۀ تجربه ها، نگرش ها، ارزش ها و باور های گذشته را شامل می شود.

در هر زمان، می تواند هزاران رویداد مختلف را مدیریت کند.

پیام هایی را مخابره می کند که سرعت ان ها بیش از 100000 مایل در ساعت است.

در هر ثانیه، می تواند حدود4000000000 اطلاعات مختلف را پردازش کند.

همان گونه که توجه می کنید، ضمیر نیمه خود اگاه تان بسیار قدرتمند تر از ضمیر خود آگاه تان است. ذهن تان را هم چون کوهی یخی در نظر بگیرید. بخشی از این کوه یخی را که می توانید مشاهده کنید یا همان بخشی که روی آب قرار دارد نمایانگر ضمیر خود آگاه تان است. این بخش فقط یک ششم توانایی واقعی ذهن تان را نشان می دهد. بخشی که زیر آب قرار دارد یا همان پنج ششم دیگر نمایانگر ضمیر نیمه خود آگاه تان است. وقتی در درجۀ اول، ضمیر خود آگاه مان را به کار می بریم( همان گونه که عادت کرده ایم)، فقط از بخش اندکی از توانایی ها و استعدادهای واقعی خودمان استفاده می کنیم. ضمیر خود آگاه، در مقایسه با ضمیر نیمه خود آگاه، آهسته تر عمل می کند و کاربرد آن نیز دشوار تر است. بنابر این هدف ما این است که یاد بگیریم قدرت گستردۀ ضمیر نیمه خود آگاه مان را به کار اندازیم و از آن، به نفع خودمان استفاده کنیم.

باید هر روز فرصتی را برای رسیدگی به ضمیر معنوی و نیمه خود آگاه مان بیافرینیم. زمانی را که هر روز، در سکوت و دور از هر گونه حواس پرتی های بیرونی، به این موضوع اختصاص می دهیم، ارتباط ما را با ماهیت واقعی وجود مان تقویت خواهد کرد. با به کار گیری چند شیوه می توانیم با ضمیر نیمه خود آگاه مان ارتباط برقرار کنیم. تکرار جمله های تأکیدی مثبت، تجسم کردن، دعا، تفکر، عبادت، مراقبه، سپاس گزاری، قدر شناسی و به کار گیری روش های مختلف تمرکز مثبت، نمونه هایی از این شیوه ها هستند.

“هم اکنون، در ژ رفای وجودتان قدرتی برا انجام دادن کارهایی نهفته است که هرگز تصور نمی کردید انجام دادن آن ها ممکن باشد. چنین قدرتی فقط زمانی در دسترس تان قرار می گیرد که بتوانید باورهای خودتان را تغییر دهید.”