محبوبه گوشه حیاط خانه شان می نشست و رویا می بافت.بچه های قد و نیم قدش جلوی چشمانش قد می کشیدند و فکر اینکه با ساخت چند اتاق دیگر ته حیاط ،خانه شان بزرگتر می شود و جای بچه ها وسعت پیدا می کند،در خیال او نقش رویا رقم می زد.

شوهرش سیمان به خانه می آورد و محبوبه قند توی دلش آب می کرد.شاید در ذهنش جای اثاثش را هم در جای جای خانه تصور کرده بود.اینکه تلویزیون را کجا بگذارد و در طبقه های کمد دیواری چه چیزی را کجا بچیند ……

مادرتان به مسافرت رفته

نوزدهم ماه رمضان بود که مثل خیلی وقت ها صدای بحث و مشاجره محبوبه و داریوش بلند شد.پنج فرزند محبوبه با چشمانی لرزان از نگرانی به مادرشان چشم دوخته بودند و داریوش مثل همیشه وقتی اعصابش به هم می ریخت با عصبانیت به آنها گفت :که چرا ایستاده اید من را نگاه می کنید؟بلند شوید بروید خانه مادربزرگتان.

بچه ها هم از تشنج خانه به خانه مادربزرگشان پناه بردند.فردای آن روز وقتی بچه ها به خانه برگشتند مادرشان ناپدید شده بود.پدر فقط یک توضیح داشت: دعوایمان شد و گذاشت از خانه رفت!فکر کردم خانه مادرش آمده است.

قتل محبوبه محمدزاده

پیامک محبوبه به خانواده اش

هنوز چند ساعتی از گم شدن محبوبه در خانه شان واقع در روستای جعفرآباد بندرعباس نگذشته بود که پیامک های او به دست اعضای خانواده می رسید.

برادر محبوبه در توضیح این ماجرا گفت:«وقتی خواهرم ناپدید شد،در واتساپ استوری گذاشته می شد و موقعیت او را در حال سفر به تهران یا سفر به ترکیه اعلام می شد.چند باری به همسر پسرعمویم و دیگر اقوام پیام داده و نوشته بود قصد دارد از مرز خارج شود.حتی یک بار گفته بود فعلا کرونای انگلیسی گرفته ام و بستری شده ام و نمی توانم از مرز خارج شوم اما اگر بهتر شوم حتما به ترکیه می روم.»

خانواده محبوبه غافل از اینکه خواهرشان به خاک سرد گور رهسپار شده است،گمان می کردند که پیام ها توسط محبوبه ارسال می شود.اما حقیقت این بود که قاتل محبوبه سعی می کرد با این شگرد برای خودش زمان بخرد تا بتواند فرار کند:«چند روز بعد از ناپدید شدن خواهرم بود که شوهرش از پشت موتور خواهرزاده ام زمین خورد و در بیمارستان بستری شد.حالا که خوب فکر می کنم می فهمم که او صحنه سازی کرده بود تا بتواند بهانه ای پیدا کند و فرار کند.»

بعد از اینکه داریوش،شوهر محبوبه از بیمارستان مرخص شد،به بهانه ادامه درمان دستش و همچنین پیدا کردن ردی از محبوبه عازم سفر شد اما همان موقع خانواده محبوبه به او مشکوک شدند.

قتل محبوبه محمدزاده و جسد در کمد دیواری خانه

برادر محبوبه در ادامه گفت:«داریوش می گفت قصد دارد به تهران برود و محبوبه را پیدا کند،ما هم به او اصلا شک نداشتیم و فکر می کردیم به خاطر بچه هایش حتما دنبال خواهرمان می گردد.اما یکدفعه اتفاقی افتاد که به او مشکوک شدیم.داریوش به برادرم گفته بود که محبوبه گوشی و طلاهایش را فروخته و فرار کرده است.یکدفعه من و برادرم به او گفتیم پس محبوبه اگر گوشی ندارد،چطور پیام می فرستد؟یک لحظه انگار داریوش در دروغ گفتن هایش اشتباه کرد و دست و پایش را گم کرد!از همان لحظه به او شک کردیم و من به برادرم گفتم محبوبه در خانه اش هست.مادرمان همسایه اوست اما نه خانواده خودمان و نه همسایه های دیگر ندیدند که او از خانه بیرون رفته باشد.با این حرف داریوش من به او شک دارم و گمان می کنم چیزی را از ما مخفی می کند.»

>>>بیشتر بخوانید:

قتل زن باردار؛ همسر کشی به خاطر بیمه عمر

با ساخته شدن این فرضیه از سوی برادران محبوبه آنها موضوع را پلیس در میان گذاشتند و ماموران پلیس در بازرسی خانه محبوبه جسد او را که یک ماه قبل در کمد دیواری خانه شان دفن شده بود پیدا کردند:«داریوش در حال ساخت چند اتاق در حیاط خانه شان بود.اتاقشان نیمه کاره بود.ماموران پلیس موقع بازرسی از خانه متوجه شدند کف یکی از کمد دیواری ها بتن شده است که بقیه قسمت ها تفاوت داشت.با کندن کف کمد دیواری،جسد خواهرم را پیدا کردیم.داریوش او را با سیم برق خفه کرده بود.بعد هم او را دفن کرده بود.»

برادر محبوبه در ادامه گفت:«بعد از اینکه داریوش متوجه شد به او مشکوک شدیم متواری شد.دلم می خواهد دستگاه قضایی هر چه سریعتر ردی از او پیدا کند و بازداشت شود تا او را قصاص کنیم.او یک ماه در خانه ای زندگی می کرد که جسد خواهرم در آن دفن شده بود.چطور توانست در آن خانه بخوابد و غذا بخورد؟»