درگیری‌ ذهنی/این درگیری‌های ذهنی از کجا می‌آیند؟

آیا برای شما تا به حال پیش آمده است که یک روز پر مشغله و پر استرس را تجربه کرده باشید؟ به نظر شما، چرا در بعضی‌ از روزها انگار درگیری ذهنی پایانی ندارد؟ واقعا چه اتفاقی در ذهن می‌افتد که درگیر یک مسئله می‌شود و احساس می‌کند هیچ راه حلی برای آن وجود ندارد؟ ذهن ما از چه مکانیسم‌های پیچیده‌ای در زمان رویایی با مسائل چالش برانگیز زندگی استفاده می‌کند؟ در این مقاله می‌خواهیم به یکی از عوامل مهم دخیل در ایجاد درگیری های ذهنی بپردازیم.

ضمیرناخودآگاه چیست؟

ابتدا باید به این مسئله توجه داشته باشیم که ذهن ما از سه قسمت تشکیل شده است: ضمیر ناخودآگاه، ضمیر خودآگاه و ضمیر تحت خودآگاه. ضمیر ناخودآگاه مسئول تولید تمام احساسات ما می باشد. همچنین، همه کارهایی را که ما به صورت ناخودآگاه انجام می دهیم، توسط این قسمت انجام می‌پذیرد.

حال با توجه به اینکه احساسات در ضمیر ناخودآگاه تولید می شوند، باید بپردازیم به اینکه ضمیر ناخودآگاه چگونه عمل می‌کند. ابتدا باید دقت کرد که ضمیر ناخودآگاه ما از چیزهای قابل پیش‌بینی خوشش می آید و آنها را دوست دارد. از طرف دیگر، از چیزهای غیرقابل پیش‌ بینی دوری می‌کند.

به عنوان مثال، زمانی که شما یک مار را می بینید، به آن نزدیک نمی شوید. این به خاطر آن است که رفتار مار برای شما قابل پیش‌بینی نیست. اگر بخواهید به آن مار نزدیک شوید، ضمیر ناخودآگاه در شما احساس ترس به وجود می‌آورد. این کار بخاطر آن است که به واسطه ترس از آن موقعیت خطرناک دوری کنید و بقا حاصل شود.

به عنوان مثالی دیگر، هنگامی که شما وارد یک مکان جدید یا شهر جدید می شوید ممکن است کمی حس استرس در شما تولید شود. دلیل آن این است که آن موقعیت جدید برای شما قابل پیش‌بینی نیست، در نتیجه ضمیر ناخودآگاه با تولید استرس و اضطراب ما را در وضعیت آماده‌باش قرار می دهد.

عدم درک تفاوت واقعیت و خیال

نکته مهمی که وجود دارد این است که در بسیاری از موارد، ضمیر ناخودآگاه دچار خطا و اشتباه می‌شود. به عنوان مثال، وقتی که به شما یک مار وحشتناک نشان داده می شود، در شما ترس زیادی به وجود می‌آید که البته این ترس طبیعی است. اما نکته عجیب این است که حتی اگر عکس مار را هم ببینید باز هم ممکن است بترسید. چطور چنین چیزی ممکن است؟

دقت کنید که این ترس، یک ترس تحریف شده و کاذب است. علت ایجاد این ترس این است که ضمیر ناخودآگاه تفاوت بین واقعیت و خیال را متوجه نمی‌شود. در بسیاری از موقعیت های خیالی هم احساساتی را تولید می کند که دقیقا همان احساسات را در موقعیت‌های واقعی هم خلق می‌کند. به عنوان مثال، اگر از شما خواسته شود که به یک لواشک یا آلوچه فکر کنید، ناگهان می‌بینید که بزاق دهان شما ترشح شده است.

>>>بیشتر بخوانید:

چگونه بعضی استرس‌ها می‌توانند برایمان مفید باشند؟

در اینگونه مواقع، یک حس خوب به شما دست می دهد؛ حال آنکه آن لواشک یا آلوچه اصلا وجود ندارد! بنابراین ذهن دچار خطا شده است. در واقع ضمیر ناخودآگاه از آنجایی که تفاوت بین خیال و واقعیت را متوجه نمی شود، حتی در موقعیت های خیالی هم می تواند احساسات متفاوتی را تولید کند.

حال ما در زندگی روزمره هم با اتفاقات زیادی روبرو هستیم که می‌تواند برای ما آورنده احساسات مثبت و یا منفی باشد. به عنوان مثال، زمانی که شما یک مسئولیت را به عهده می گیرید، ممکن است ترس از مسئولیت‌پذیری، باعث شود که از آن کار اجتناب کنید و حس استرس داشته باشید. یا به عنوان مثال، زمانی که با یک خبر منفی در تلویزیون مواجه می شوید، ضمیر ناخودآگاه تفاوت بین واقعیت و خیال را متوجه نمی شود، احساسات منفی از جمله ترس و استرس را ایجاد می‌کند.

واقعیت پنداری یک موقعیت خیالی

تولید احساسات منفی بخاطر آن است که ضمیر ناخودآگاه آن موقعیت را به‌ صورت واقعی می‌پندارد. در نتیجه احساساتی هم که تولید می کند، برای ما واقعی به نظر می رسند. به عنوان مثالی دیگر، شاید شما دیده باشید که یک فرد در حال نگاه کردن یک سریال یا فیلم احساسی می‌باشد. در بعضی مواقع اشک از چشمان او جاری می شود و گریه می کند، حال آنکه آن فقط یک تصویر است و واقعیت ندارد! بسیاری از احساسات ما در طول زندگی هم به همین صورت تولید می شوند. به عنوان مثال، هنگامی که همسر شما به شما می گوید که امشب مهمان داریم، شما ممکن است دچار استرس و اضطراب شوید.

این بخاطر آن است که خودتان را از قبل برای آن موقعیت جدید آماده نکرده بودید تا قابل پیش بینی باشد. بنابراین، اگر ما بتوانیم آگاه باشیم به اینکه بسیاری از درگیری های ذهنی و احساسات منفی که ما در زندگی تجربه می کنیم، خیال و توهمی بیش نیست، خیلی راحت تر می توانیم با موقعیتهای جدید کنار بیاییم. در نتیجه، می‌توانیم با حفظ آرامش و قدرت حل مسئله مشکلات را حل کنیم.