کارآگاهان بعد از شنیدن اظهارات این دختر تحقیقاتی را آغاز کردند و فهمیدند مادر او به نام سمیه از همان تاریخی که این دختر اعلام کرده به طرز مرموزی ناپدید شده است. اینگونه بود که موضوع به مقام قضائی اطلاع داده شد و دستور دستگیری کریم و همدستانش صادر شد. مأموران کریم و دوست ۲۸ ساله او به نام نادر را بازداشت کردند، اما از برادر متهم اصلا خبری نبود. کریم وقتی پشت میز بازجویی نشست و راز خود را فاششده دید، به کشتن خواهرش اقرار کرد. این متهم ۳۴ ساله گفت: من با سمیه خیلی اختلاف داشتم و مشکل میان ما حلشدنی نبود، به همین دلیل تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم. این کار را با کمک برادر بزرگترم انجام دادم. بعد از آن برای اینکه ردپاها را از بین ببرم و کسی متوجه قتل نشود، از دوستم نادر کمک گرفتم و جسد را با موتورسیکلت او به یک روستا بردیم و در چاه انداختیم. بعد از آن با تهدید خواهرزادهام توانستم این راز را مخفی نگه دارم. از طرفی برادر بزرگترم مدتی بعد از ایران مهاجرت کرد و اکنون در یک کشور اروپایی زندگی میکند. نادر نیز در بازجوییها به همکاری در ازبینبردن جسد اعتراف کرد.
پس از آن مأموران به چاه مدنظر رفتند و توانستند استخوانهایی را از داخل آن کشف کنند. این استخوانها برای تعیین هویت به پزشکی قانونی سپرده شد. بنا بر این گزارش، متهمان اکنون در بازداشت به سر میبرند و تحقیقات از آنها برای افشای جزئیات بیشتر از قتل ادامه دارد.