پزشکانی متعالی و بیمارانی درمانده

  • کد خبر : 262072
  • 19 آبان 1399 - 8:13
پزشکانی متعالی و بیمارانی درمانده

نوبت رعایت شود یا نه؟ محاسبات تقریبی در مورد زمان پذیرش بیماران دقیق باشد یا خیر؟ هدایت دسته های چند تایی حداقل چهار و حداکثر هر چه که منشی و پزشک تشخیص دهد به داخل اتاق دکتر! رعایت پروتکل های بهداشتی اعم از ماسک و اسپری ضد عفونی بدرستی اعمال شود یا نه؟ فاصله رعایت شود یا نه؟ پذیرش بیمارانی در ساعتی مشخص و معین صورت گیرد یا نه؟ جواب هر چه باشد فرقی ندارد در هر حال بیمار چاره ای ندارد باید هر چه که هست را به جان بخرد تا بتواند به پیشگاه پزشک حضور یابد.

در مرکز شهر و خیابانی اصلی، مطب پزشکی آنهم متخصص زنان در کوچه ای نسبتا تنگ واقع شده است. اگر اتومبیلی بخواهد عبور کند، عابر البته اینجا بخوانیم بیمار مجبور است خود رو به سینه دیوار بگیرد. بیمارانی که اغلب زنانی باردار هستند و پشت در مطب منتظر مانده اند؛ حتی سکویی، لبه دیواری، پله ای و هیچ جایی برای نشستن و انتظار کشیدن پزشک و یا منشی پزشک که این روزها پیدا کردن و اعتبار آنها کمتر از خود پزشک نیست.
ناچار بسیاری از بیماران روی زمین نشسته اند آنهایی هم که با خودرو شخصی آمده اند در محلی نزدیک کوچه دکتر داخل اتومبیل منتظر می مانند. ساعت حدود سه بعد از ظهر است و هر کدام از بیماران مدت طولانی است که در انتظار آمدن منشی و دکتر کف زمین نشسته اند.
یکی از آنها که بظاهر روزهای پایانی بارداری خود رو سپری می کند می گوید: از ساعت ۱۲ و نیم اینجا هستم برایم نوبت ساعت یک زده و اکنون حدود ساعت ۳ است. راهم دور و نمی توانم بخانه برگردم و ساعت ۳ بازگردم.
بیمار دیگری هم می گوید از حدود ساعت یک و نیم اینجا هستم. از ۱۰ تا ۱۲ بیمار منتظر داخل کوچه هر کدام زمان انتظار بیشتر از ۴۰ دقیقه و بیشتر رو داخل کوچه مانده اند که بالاخره منشی پیدایش می شود.
بیماران که گویی خوب می دانند منشی نمی داند کدام شان ۲ ساعت و کدام شان یکساعت پشت در مانده اند فارغ از دغذعه کرونا نفس در نفس همدیگر به سمت در مطب دکتر می دوند.
منشی با آرامش در جایگاهش می نشیند و بیماران منتظر اطرافش حلقه می زنند که با صدای معترض منشی به نشستن روی صندلی های انتظار امر می شوند!
با باز شدن مطب کم کم افراد دیگری با گل و شیرینی پیدایشان می شود که بنظر می رسد آنها هماهنگی بیشتری با منشی دارند و با گل ها و شیرینی هایشان اولین افرادی هستند که شانس ورود به اتاق پزشک را دارند و آنهایی که داخل کوچه منتظر بودند در حالیکه همچنان خاک لباس هایشان را می تکانند که از زمین برداشته اند به فرمان منشی سر صندلی های انتظار نشسته اند و به رعایت نوبت نصیحت می شوند!.
بعد از حدود یکساعت که دوستان و آشنایان گل و شیرینی بدست با لبانی خندان که بی معطلی و نشستن کف زمین و کوچه، کارشان راه افتاده است از اتاق پزشک بیرون می آیند؛ بیماران مثلا نوبت دار در دسته هایی چهار نفره داخل اتاق پزشک فرستاده می شوند که تنها ۲ صندلی برای نشستن وجود دارد ؛ ۲ نفر می نشینند و مابقی هم می ایستند تا نوبت نشستن شان فرا برسد. این نشستن ها برای یک زن باردار چنان غنیمتی است که اگر حتی شرایطش حاصل نشود حاضر می شود کف زمین وسط اتاق وسط کوچه بنشیند.
حال  چرا متخصص زنان اینگونه تشخیص می دهد که فقط به ۲ صندلی کفایت کند را لابد علتی است که دست کم برای بیمار باردار قابل فهم نیست.
پزشک متخصص نیز اگر بیماری با سفارش از قبل مراجعه کرده باشد بدون توجه به سایرینی که ساعت ها داخل کوچه کف زمین مانده اند ترجیح می دهد به آنکه سفارش شده رسیدگی کند.
حال بماند فرستادن های گروهی به اتاقی ۹ متری هم از نظر انتقال ویروس و بیماری جای بحث دارد و هم از نظر رازداری و شنیدن چند نفر از مسایل و مشکلاتی که گاه کاملا شخصی خانوادگی هستند این نکته در شهری کوچک که همه همدیگر را میشناسند مهم تر بنظر می رسد.
اما شرایط بخاطر کرونا کاملا متفاوت با شرایط عادی است آن هم در مورد زنان باردار که نیاز به مراقبت بیشتری دارند گاه مراجعه به چنین مطب هایی خود عاملی برای ابتلای مادران باردار به کرونا می شود.
زن بارداری که ماه آخر بارداری خود را سپری می کند می گوید: حدود ۱۰ روز قبل به مطب مراجعه کردم یکی از بیماران سرفه داشت با اینکه ماسک داشتم ولی فردای آن روز با علایمی شبیه کرونا مواجه شدم حس بویایی خود را از دست دادم و روزهای سختی را پشت سر گذاشتم هنوز هم گلو درد دارم.
در همین هنگام مرد جوانی اصرار دارد تا با دکتر صحبت کند و منشی می گوید مشکل را به او بگوید تا با پزشک در میان بگذارد. مرد جوان از علایمی شبیه کرونا در مورد خانم باردارش می گوید و از دکتر زنان تقاضای کمک دارد که به آنها بگوید چه کنند؟ منشی دفترچه اش را می گیرد تا دکتر داروهای لازم را بنویسد.
از منشی در مورد تخمین تعداد زنان باردار مبتلا به کرونای مراجعه کننده به مطب می پرسم که در پاسخ با خنده ای تایید وار می گوید: زیاد ! نمونه اش امروز چهار مورد مراجعه کننده مبتلا به کرونا داشته ایم.‌
حال باید یادآوری کرد در همین مطب ها تخت معاینه یکی است و از روکش یکبار مصرف هم خبری نیست. دست کش های دکتر هم بیشتر مفید به حال خودش هستند بعبارتی به درد خودش میخورند تا بیمار. چون از لحظه ورود به مطب تا لحظه پایان در دستش هستند و در تماس با سطوح مختلف، بدن بیمار، دفترچه و پرونده های پزشکی همه بیماران است.

نوبت دهی در حجم بالا آنهم با زمان های تقریبی ۲ ساعت انتظار همیشه متداول بوده است و بسیاری تجربه آن را داریم که در واقع در مواقعی، بی برنامگی و حرص برای پذیرش بیشتر را نشان می دهد اما همیشه با دقت و زمان صرف بیشتر برای تشخیص درد بیمار توجیح می شود که بقول یکی از بیماران منتظر و عصبانی ؛ کدام دقت و تشخیص وقتی در گروهای پنج نفره به اتاق پزشک فرستاده می شوی ؟!

این زمان های طولانی را می توان اصلاح کرد البته اگر اعتنایی بر زمان و شخصیت بیمار شود که متاسفانه پزشک سالاری از آنچنان قدرتی برخوردار است که بیمار در حال مرگ هم باید خود را به پزشک برساند و ساعت ها انتظار بکشد تا به پیشگاه پزشک برسد  چیزی که در دنیای توسعه یافته تر و انسانی تر باید اینگونه باشد که پزشک بر بالین بیمار حاضر شود.
در یکی از مطب ها بعنوان یک شاهد عینی مواردی بوده است که بیمار بعد از دو ساعت نشستن، منشی پزشک به او می گوید دکتر وقت نمی کند شما را ببیند باید بروی و روز دیگری مراجعه کنی.

داروخانه ها هم از دیگر جاهایی هستند که حقوق بیمار گاه نادیده گرفته می شود؛ به اینصورت  که با وجود اینکه بیمار مبلغی را با عنوان مشاوره دارویی پرداخت می کند اما نه تنها مشاوه ای نمی گیرد بلکه گاه همان دارویی که پزشک با دستور خاص مصرف، تجویز کرده را دریافت نمی کند و داروخانه بنا به صلاح دید و برداشت و نظر خودش که می تواند ناشی از این باشد که گاه داروی نسخه را ندارد آنچه که دارد را به بیمار می دهد.

از طرفی پزشک تاکید بر داروی مورد نظر دارد و داروخانه توجیه و تاکید برای فروختن دارویی که دارد! در این میان علاوه بر نگرانی که دچار بیمار می شود آسیب نهایی و اصلی متوجه بیمار است. با این توضیح که دارویی خاص برای یک کودک حساسیت بیشتری دارد و باید همان تهیه شود نه مشابه آن و نه دارویی با دوز بیشتر یا کمتر! 

اینها تنها بخشی از مشاهداتی است که قطعا مشابه آن را هر کدام از ما بعنوان بیمار تجربه کرده ایم ، مشاهداتی تلخ که به ما می گوید شکاف وسیعی بین پزشک و بیمار وجود دارد و در هر حال بیمار ناگزیر به پذیرش آن می شود، چون جایگزین دیگری وجود ندارد.
شاید تب تند قبولی پزشکی در بین خانواده های ایرانی، یکی از دلایل پنهان آن همین مشاهدات باشد که همه می خواهند به آن جایگاه متعالی پزشکان برسند که همگان باید خود را با آن هماهنگ کنند.

آنچه که در کشورهای پیشرفته و توسعه یافته، واقعیت دارد این است که تمامی مشاغل در تمامی سطح و بخصوص مشاغل میانی و فن ورزانه نیز در جایگاه و پایگاه اقتصادی و اجتماعی خوبی قرار دارند و گرایش به سمت مشاغل مهندسی و وکالت در حد و اندازه پزشکی مورد توجه قرار دارد در حالیکه در جوامعی که تعریفی صحیحی از پایگاه اجتماعی مشاغل میانی وجود ندارد به مرور مشاغلی همچون پزشکی از یک شغل مقدس در بیشتر موارد به یک منبع مطمئن  درآمد زایی با پایگاه اجتماعی بالا تبدیل می شود که در نهایت شکاف وسیعی بین پزشک و بیمار در پی دارد.

شکاف و فاصله ای که در هر حال بیمار به علت نیازی که دارد باید هر شرطی را بپذیرد و حتی در بدترین شرایطی که دیگر بدتر از کرونا هم نمی تواند باشد حاضر به پذیرش ساعت های طولانی انتظار در فضاهای آلوده ای به نام مطب های پزشکان باشد.

در این خصوص رضا بهنود استاد دانشگاه و دکترای جامعه شناسی می گوید: موضوع پزشک محوری در جامعه ناشی از یک گفتمان غالب فرهنگی است، به اینصورت که بنا بر یک گفتمان فرهنگی که حول یک حرفه صورت می گیرد، آن حرفه معمولا عرضه آن کم و متقاضی آن بسیار است و در عین حال حوزه قدرت از آن حمایت می کند.

وی افزود: این گفتمان غالب فرهنگی، منزلت اجتماعی بالایی برای حرفه پزشکی قائل است در حالی که تمام حرفه ها و مشاغل باید مورد احترام و از پایگاه اقتصادی و اجتماعی برخوردار باشند. بعبارتی ؛  کسی که به رشته پزشکی ورود پیدا می کند بلاواسطه به تمام مزیت های پایگاه اجتماعی آن حرفه دست می یابد و مورد تکریم جامعه و مردم قرار می گیرد. با ورود به رشته پزشکی در عین حالی که منزلت اجتماعی بالایی به فرد داده می شود، پایگاه اقتصادی تضمین شده ای را نیز به همراه خواهد داشت.

بهنود با تاکید بر اینکه جامعه باید شایسته سالار و فن سالار باشد، گفت: در جامعه ما به علت غلبه گفتمان فرهنگی و تقاضای بیش از انداره به برخی مشاغل همچون پزشکی، شغل های دیگری همچون ؛ وکالت و مهندسی حیطه های میانی مغفول واقع شده اند.در جهان توسعه یافته و از جمله در آمریکا، مهندسین و وکلا و در کشورهای اروپایی مهندسین، وکلا و پزشک ها از پایگاه اجتماعی بالایی برخوردار هستند و به مشاغل در حیطه های میانی نیز بها و ارزش بالایی داده می شود.

این جامعه شناس اظهار داشت: در جامعه فعلی که همه خود را به هر دری می زنند تا فرزندان شان به رشته پزشکی ورود پیدا کنند شکاف طبقاتی شغلی ایجاد می شود در حالی که در جامعه باید به مشاغلی که به تحصیلات دانشگاهی نیاز دارند و بعبارتی فن ورزانه هستند توجه شود چرا که جامعه به مشاغلی از تمام سطوح نیاز دارد.

وی گفت: باید گفتمان غالب در حیطه تقسیم کار به سمت حیطه های میانی و تعریف مزایای مکفی در حیطه مشاغل فن ورزانه اعمال شود تا بتوان این شکاف طبقاتی مشاغل و بدنبال آن شکاف پایگاه اجتماعی و اقتصادی را کاهش داد.

هر چند در این شرایط مطرح کردن یک سری انتقاد ها با توجه به فداکاری ها و از خودگذشتگی های مدافعان سلامت که تحت عنوان کادر بهداشت و درمان از آنها یاد می شود به حق جایز نیست ولی اینجا صحبت از برخی مطب های شخصی پزشکان است که بر مبنای برخی مشاهدات عینی مطرح شده است که به نظر می رسد بیشتر از آنچه که مساله ای پزشکی و درمانی باشد موضوعی اجتماعی و فرهنگی  است .

در همین خصوص باید یادآور شد که ؛ از منظر روانشناسی نیاز به احترام و نیاز به دیده شدن در همه انسان ها وجود دارد ولی این نیاز به احترام و منزلت اجتماعی نباید به گونه ای باشد که متوجه قشری خاص شود و مابقی را از سر نیاز ، مجبور به پذیرش سختی هایی زیاد برای گرفتن خدماتی معمول از همان قشر خاص شود که با اینکه به اندازه کافی هزینه اقتصادی آن را می پردازد در بیشتر مواقع از حق و حقوق شهروندی خود هم بگذرد.

شاید بتوان گفت؛ فرایند ارزش گذاری در جامعه ما دچار اشتباه شده است که گاه منجر به ایجاد شکافی اقتصادی و اجتماعی وسیعی بین مردم و قشری خاص می شود ، شکافی که در آن حقوق شهروندی بیمار نادیده گرفته می شود مساله ای که بنا بر نظر کارشناسان با چرخش گفتمان غالب فرهنگی می توان به تغییر در این رویه امیدوار بود تا تمام مشاغل به ارزش و اعتبار اجتماعی و اقتصادی تعریف شده ای برسند و شکافی اقتصادی و اجتماعی از میان برداشته شود.

لینک کوتاه : https://www.news.ir/?p=262072

برچسب ها

ثبت نظر

-