نیوز/ محمدرضا مدنی؛ حسین توکلی سرمربی تیم ملی وزنه برداری معلولان کشورمان درخصوص مرگ ناگهانی سیامند رحمان و دلایل آن با ما همکلام شد.
شما آخرین مربیاش بودید؟
بله! هرچه از این پسر دوستداشتنی بگویم کم است. متأسفانه ضعف در مدیریت ورزش باعث شد یکی از نوابغ وزنهبرداریمان را از دست بدهیم. کسی که اگر در هر کشور دیگری بود به شدت تحت مراقبت قرار میگرفت.
چه مشکلی داشت؟ مگر بیماری یا عارضهای داشت؟
اوایل که هدایت تیم ملی معلولان کشور را در دست گرفتم این موضوع را به مدیران تأکید کردم وزن سیامند زیاد از حد بالاست و باید از این نظر تحت نظر و مراقبتهای غذایی باشد تا بیش از این وزن نگیرد ولی هر بار مسئولان وعده آینده را میدادند. قبل از المپیک ریو میگفتند برویم المپیک برگردیم بعد و دوباره همان آش و همان کاسه. در این ماهها هم این موضوع را گفته بودم ولی کسی توجه نکرد. باز هم همان حرفهای تکراری…
… باز هم به آینده وعده دادند؟
بله! گفتند به توکیو برویم و برگردیم آن وقت!
چه خطری را حس کرده بودید؟
سیامند فقط ۲۰۰ کیلو وزن بالاتنهاش بود! میدانید یعنی چه؟ ۲۰۰ کیلو برای یک آدم سالم ۲ متری زیاد است چه برسد به کسی که نیمتنه پایینیاش هم مشکل معلولیت دارد. این اواخر خیلی زیاد و زود وزن اضافه میکرد. مراقبت از چنین ورزشکارانی که فقط واریز حقوق به حساب آنها نیست! چنین کسی باید تحت نظر و مراقبتهای پزشکی باشد.
از خودش حرفی نمیزنید؟
او یکی از نابغههای این رشته بود که حالا حالاها و شاید تا ابد کسی نتواند رکوردش را بزند. رکورد رضازاده را زدند. رکورد تالاخادزه را زدند، ولی این پسر اعجوبه وزنه برداری معلولان بود و بعید میدانم حالا حالاها کسی بتواند رکوردش را بزند.
از نظر شخصیتی چطور بود؟
بسیار دوستداشتنی و مهربان. یادم هست وقتی برای مسابقات قهرمانی آسیا راهی ژاپن شده بودیم آنجا طوری او را دوست داشتند که در کشور خودمان یکهزارم آن را برای سیامند انجام نمیدادند. برای او برنامه تدارک دیده بودند و کلی تحویلش گرفتند.
خاطرهای از او در ذهن دارید؟
او خیلی با تیم نبود و بیشتر اختصاصی تمرین میکرد که این هم از نقایص موجود در این موضوع بود. هر زمان نزدیک به مسابقات میشد به اردوی تیم میآمد. یادم هست وقتی مرداد ماه امسال داشتیم راهی مسابقات جهانی قزاقستان میشدیم باید از تهران راهی مسکو میشدیم و پس از توقفی ۱۰ ساعته به قزاقستان میرفتیم. پیش از حرکت برای سیامند بلیت CIP گرفته بودند تا روی صندلیهای مخصوص تختخوابشو راحت استراحت کند ولی او همراه بقیه اعضای تیم به سالن عادی آمد و روی زمین دراز کشید و با بقیه بچهها خوابید.
چرا روی زمین؟
طبیعی است او که با آن وزن و هیکل روی صندلیها جا نمیشد. میگفت دوست ندارد بچهها حس کنند فدراسیون بین او و اعضای تیم تبعیض قائل شده است. کلی با همه گفت و خندید. همانجا بود که به بزرگی روح این جوان ۳۱ ساله پی بردم. هرگز این رفتار لوطیمآبانه اش را از یاد نخواهم برد.
فکر میکنید علت ایست قلبی او چه بود؟
سهلانگاری مسئولان فدراسیون. عدم حضورش در اردوهای تیم ملی و همه مسائلی که دست به دست هم دادند تا این پسر نازنین را از دست بدهیم. امیدوارم این موضوع درس عبرتی برای بقیه شود.