نیوز/ فرهاد اشراقی؛ وینفرد شفر بعد از ۲ سال یادش آمد که فرهاد مجیدی را نمیخواسته و مجتبی جباری را میخواسته، اما در باشگاه استقلال (زمان افتخاری و توفیقی) به او گفتهاند اینجا هیچکس جباری را نمیخواهد و…
همان موقع که فرهاد دستیار اول شفر شد، مربی آلمانی کلی از مجیدی تعریف و تمجید کرد. در آن مقطع شایعه شده بود که فرهاد را افتخاری هم نیاورده و او با سفارش از جایی بالاتر آمده است، اما سؤال کلیدی اینجاست که چرا همان وقتی که مجیدی را به شفر تحمیل کردند، او حرفی نزد؟ چرا نگفت جباری را میخواهم؟ چرا پسرش را که «طبیعتشناس» بود و محیط زیست خوانده بود، به استقلال قالب کرد؟ شفر خوب یاد گرفته بود که در ایران باید چه کار کند. او ۴ نشان میداد و شال آبی میچرخاند و فوتبالدوستان هم که عاشق این کارها هستند، با حرکاتش کیف میکردند. او برخلاف بسیاری از مربیان آلمانی که اصول خاص خود را دارند، یک شومن به تمام معنا بود. درست برخلاف استراماچونی که شاید زیاد عصبی میشد، اما مربی بود و شومن نبود به همین دلیل هم روی فوتبال استقلال تأثیر گذاشت نه مثل شفر که فقط شال چرخاندنهایش در ذهن استقلالیها مانده است.
کریس رونالدو در ۱۶ بازی پیاپی برای یوونتوس گل زده و این در حالی است که از تیم بزرگی مثل رئال مادرید به یوونتوس رفته بود و قاعدتاً باید انگیزههایش کم میشد. اینکه یک مهاجم در ۱۶ بازی متوالی گل میزند، یعنی تداوم عجیبی دارد و افت نمیکند. البته مقایسه کردن رونالدو با مهاجمان ایرانی درست نیست (و حتی توهین به فوتبال است)، اما شما او را مقایسه کنید با مهاجمی که یک بازی گل میزند و ۸ بازی بعدی نه تنها گل نمیزند و پاس گل نمیدهد، بلکه کاملاً محو میشود و باید او را در قهوهخانه و در حال قلیان کشیدن دید. رونالدو اگر حاشیه هم دارد، بلد است این حاشیهها را کنترل و مدیریت کند و در یک کلام «جنبه» دارد. اما اینجا طرف ۲ تا بازی خوب است، بعد ۱۰ هفته محو میشود و آخر سال میگوید از سپاهان و تراکتور و قطر پیشنهاد دارم و ۴ میلیارد بدهید تا بمانم!