نیوز/ آرتین زهرابی؛ محمد دادکان از سال ۱۳۸۶ که به دلیل اختلافات عمیق با رئیس وقت سازمان تربیت بدنی از ریاست فدراسیون فوتبال کنار رفت به منتقد درجه یک فوتبال کشور تبدیل شد.
دادکان بیش از یک دهه است درباره کاستیهای فوتبال ایران و انتقادهای وارد بر مدیریت ورزش فریاد میزند اما از آنجا که آن چه به جایی نرسد فریاد است، عموما حرفهای او از سوی دستگاه ورزش کشور با واکنش منفی مواجه میشود.
آخرین انتقادهای دادکان از وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک که با درست یا غلط بودنش کاری نداریم منجر به تهدید شکایت از او به قوه قضائیه شده و صالحی امیری رئیس کمیته المپیک گفت از دادکان خواهش میکند در حوزه تخصصی خود صحبت کند یا به همکارانم مراجعه کند تا توجیه شود!
ایراد کار دقیقا در همین جا گل درشت میشود؛ دادکان برای صحبت در حوزه تخصصی خودش، نه به خود آقای صالحی امیری که باید به همکاران او رجوع کند.
آیا رئیس کمیته المپیک، ورزش ایران را در حوزه تخصصی خود میداند؟ آیا سلطانیفر متخصص ورزش است؟ دادکان چطور؟ آیا صالحی امیری از تخصص ویژه او و سوابق مدیریتی محمد دادکان مطلع است؟
صالحی امیری برای این که لطف بزرگی در حق دادکان کرده باشد از رسانهها میخواهد حرمت شخص دادکان را حفظ کنند اما او به تازگی وارد ورزش شده و خبر ندارد دادکان قبل از ورود به حوزه مدیریت فوتبال، در رسانههای ورزشی حضور پیدا میکرد و همان زمان هم در جایگاه یک منتقد قرار میگرفت.
در یک مقطع کوتاه زمانی، سوء تفاهماتی میان دادکان و برخی منتقدان مطبوعات وجود داشت اما حرمتش بر همه ما واجب بود. اصلا اینجا بحث بر سر حفظ احترام دادکان در رسانهها نیست؛ مسئله این است او از همه مدیرانی که در حال حاضر بر ورزش کشور حکمرانی میکنند، مدیرتر و متخصصتر است و مثل دادکان؛ کم نداریم مدیران و چهرههای ورزشی که در حوزههای تخصصی خود هیچکارهاند. آیا اگر صالحی امیری جای دادکان بود بابت این همه تبعیض و جفا در حق یک متخصص ورزش، خونش به جوش نمیآمد؟
در این سال ها کدامیک از مدیران غیرورزشی که بر مسندهای مختلف ورزش تکیه زدند حاضر شدند از نزدیک، حرفهای امثال دادکان را بشنوند؟ آنها فقط در رسانهها که توصیه میکنید حرمتشان را نگه دارند حرف زدند و درد دل کردند اما در نهایت، کار به جایی رسید که میگویند اگر حرفی دارید به همکاران ما در کمیته المپیک مراجعه کنید!
گویی آنها خبر ندارند این شخصی که او را به همکارانتان ارجاع میدهید تیم ملی ایران را در زمان مدیریتش در فدراسیون فوتبال به جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان برده و قهرمان بازیهای آسیایی بوسان شده؛ همین دو کار به ظاهر کوچک به زعم برخی مدیران، سوابق روشنی از مدیریت دادکان در فوتبال کشور منعکس می کند و نشنیدن فریادها و دردهای ورزشی و فوتبالی دادکان نشان میدهد او راه را اشتباه نرفته و این افراد دیگری بودند که مسیر فوتبال را بر منتقدانی چون دادکان بستند و هرگز حاضر نشدند انتقادهای آنها را بشنوند.