نیوز/ اردشیر لارودی؛ … دعواى تمامعیار بر سر حقوق مدیرعامل! شیپور این جنگ بازنده-بازنده را، جناب آقاى امیرحسین فتحى به صدا درآورد که گویا به او-حضرت آقاى فتحى- نسبت دادهاند این حرف را که به عنوان مدیرعامل قدیم، براى خودش، حقوق ٢۵ میلیون تومان در ماه را درخواست کرده بود! این ماجرا چطور علنى شد و این بحث داخل مدیریتى، چگونه به استحضار همه هواداران و ناهواداران رسید؟ گفته میشود این دسته گلى است که کامرانخان منزوى، به آب داده! با علنى کردن یکى از رازهاى مالى و پولى مربوط به هیئترئیسه و شخص مدیرعامل!
امیرحسین فتحى که انگار هنوز دل پرى دارد از ناکامى اش در استقلال، مدیرعامل جانشین خود را به راستنگویى متهم کرده است و احمد سعادتمند هم، اصل ماجرا را مربوط دانسته است به یک بحث درون خانه مدیران استقلال و گفته: … من که باخبر نبودم، همه گفتنىها را، با «که» و بى «که» آقاى زبان آورد!
از نشانه مدیریت بودار و ضعیف و بازىخور، یکى هم همین است، با کمترین نشانه و حداقل اشاره، همه چیز را برملا میکنند و سیر تا پیاز مسئله، با زبان خوش علنى میشود! این نوع مدیریت هم نوبرانه است! هم از طرف آقاى فتحى که باید عصاى دست مسعود سلطانىفر باشد ولى تبدیل شده است به بلاى جان ایشان! و از طرف احمد سعادتمند که قدرت تحمل فشارش، بسیار پایین است و با اولین نشانهها، هرچه را که میداند روى دایره میریزد!
و البته، منزوى هم که پیچیدهتر از بقیه عمل میکند، یک عملگراى زیرک است! ایشان، نرخ همکارى بالادستىهاى استقلال را با همین برنامه، بهطور تصاعدى، بالا برد! البته اگر اعضاى هیئتمدیره و بقیه، حقوقبگیر هم باشند!
پرسپولیس چه شانسى آورد
در کشاکش مسائل و دردسرهاى هر روز به یک سمت متمایل شونده در تیم پرسپولیس که مدیر دارد ولى مدیریت ندارد- چرا؟ چون اجازه مدیریت نمیدهند- ناگهان شاهد بحث تکاندهنده دو تن از هیئتمدیره سابق قرمزها هستیم که چه آسان یقه یکدیگر را میگیرند و چه راحت باران بدحرفى را بر سر و تن طرف مقابل میبارانند! نتیجه این بحث که چیزى از یک دعواى تمامعیار کم نداشت، سخنانى بود که از دو مثلاً مدیر، دو مرد مدعى داشتن کاریزماى فرماندهى و… شنیدیم! و این واکنش ما بود! واى بر شکستخوردگان! واى بر آنها که برترى خود را در تخریب حریفان و حتى در خراب کردن خودشان میدانند! پرسپولیس، شانس آورد که زیر نظر این کسان، اداره نمیشود! مردانى که نمیدانند پرسپولیس چیست؟
نه طاهرى، طاهرى بود و نه گرشاسبى، مرد باسواد و درسخوانده مدیریت ورزش! کار پرسپولیس که نه، کار آنها که هنوز هم چشم طمع دوختهاند به کرسىهاى هیئترئیسه پرسپولیس، بدجورى خراب شد! هرچه رشته بودند، پنبه شد! پرسپولیس، حالا است که قدر «عقلمندى» به معناى درست عاقلانه بودن را میشناسد! پرسپولیس حالا میفهمد که جعفر کاشانى، چقدر زود پر زد و پر کشید و رفت و دعواگران دژ گفتار را به حال خود رها کرد، تا خود را به رخ همه بکشانند!
خبر پیش پا افتاده
خبرهاى خارجى مربوط به ورزش، یکى هم از عراق آمد
… وزیر ورزش عراق، انتخاب شد! عدنان درجال، زننده گلى که تیم ملى عراق را به بازى هاى المپیک سئول -١٩٨٨- رساند! یک ورزشکار سابق، یک فوتبالیست اسبق، یک گلزن و یک نفر از خانواده ورزش! خبرگزارىها خبر ندادند ولى پیشتر سعید حسین، یک ملىپوش دیگر هم رئیس فدراسیون عراق بوده و احمد راضى که او نیز سانترفوروارد تیم ملى عراق بود و در جام صلح و دوستى کویت، مقابل ایران به زبان آمد! این خبر، جز همین مختصر وزن خبرى که داشت، چیزى نداشت! نه نکتهاى، نه قیاس و مقایسهاى و نه هیچ نکته مهم یا حتى غیرمهم دیگرى! یک خبر بود و بس!