روزنوشت| مردى مثل هیچ‌کس

  • کد خبر : 47744
  • 03 اردیبهشت 1399 - 21:10
روزنوشت| مردى مثل هیچ‌کس

نیوز/ اردشیر لارودی؛ سخنان اخیر برانکو ایوانکوویچ را خواندید؟ شاه‌بیت گفته‌هاى او چه بود؟
برملا کردن اینکه حضور او را در پرسپولیس از چه زمانى برنمی‌تابیدند و چرایى اش را!
میزان پولى که او مدعى شده براى به پایان بردن پروژه قهرمانى‌هایش در پرسپولیس و ثبت یک رکورد کم‌نظیر، نخواسته و تخفیف داده! یک وصف بازى خداداده على کریمی و توصیف استعداد او با این شرح، هم بسیار خوشحال‌کننده و هم افسوس‌آور! که «على» می‌توانست قبل از مسى و در کلاس مسى فوتبال بازى کند! فوتبال سراپا مهارت و یکسره بر پایه خلاقیت و بازآفرینى‌هاى «نو به نو» ابداع و نوآورى و تکنیک و مهارت‌هاى تکنیکى! فوتبالى که در بایرن‌مونیخ، ولوله‌اى در بوندس‌لیگا درافکند و یک هنرمند نوظهور را نوید داد! على کریمى، یک حسرت را و یک حق را و یک امتیاز تراز جهانى را به تصویر کشید که هنوز دلمان را می‌سوزاند! حسرت اینکه او، یک پدیده درجه اول فوتبال فوق کلاس جهانى بود، ولى نشد نیمی از آنچه که می‌توانست باشد! برانکو از بازیکنى حرف زد که بزرگان فوتبال آلمان، براى دیدن بازى اش، با شوق کودکانه و ذوقى هنرشناسانه، هر هفته به تماشایش می‌نشستند و بازى‌هایش را، همان چیزى می‌خواندند که آلمان کم دارد! سخنان برانکو، که یک نابغه از دست رفته را تعریف می‌کند، ١۴ سال و ١۵ سال پس از آنکه روزهاى طلایى در اوج شکوفایى على گذشته است، شهادت و گواهى نزدیک به اعتراف ارزش‌هاى مردى است که بازى اش از جنس لیونل مسى بود و حرکاتش، فوتبال منظم آلمان را که ماشینى می‌نمود، وارد فاز نمایش، تئاتر و هنرهاى نمایشى می‌کرد! مردى که بایرن‌مونیخ و بوندیس‌لیگا را، به اوج متفاوتى رساند ولى افسوس که کریمى، خودش را به‌جا نیاورد و با آنجا سزاوارش بود، نرسید!

حقى که به‌جا نیامد
می‌خواهم کشش بدهم! نوشت درباره على کریمی و نوشتن از ناشناختگى‌هاى خیلى شناخته شده و حتى لو رفته على کریمی‌را می‌گویم که چیز دیگرى بود! فلیکس ماگات این «چیز دیگر» را تشخیص داد و به بقیه تریجح داد! از جمله به فیلیپ لام، کاپیتان آینده بایرن و آلمان! مهمت شول و یِرمیس و زى‌روبرتو، تا آن روزها، محبوب همه مونیخى‌ها! همگیشان به على باختند! و من، بعد از ١۵، ١۶ سال می‌خواهم نوشتن درباره کریمی را دراز کنم، اما دلم نمی‌آید! دلم از این بابت نمى آید که باید واقعیت و حقیقت بازى و هنر مردى را باز بگویم که بزرگ‌ترین لذت زندگى‌ام را که حقم بود از آن برخوردار شوم، از من و از همه گرفت! على، زود از کلاس اول اروپا رفت و این حیف بود! هم براى خودش، هم براى بوندس‌لیگا و هم براى ما، على حق بازى کردن در بوندس‌لیگا را به‌جا نیاورد! على، حق ستاره شدن و ارزش ستارگى کردن در مونیخ و بوندس‌لیگا را نداد! على، حق عاطفى ما را نداد! على خوب بازى می‌کرد، اما کم هم بازى می‌کرد! على که جایش بعد از بوندس‌لیگا و بایرن، لالیگا بود و اتلتیکومادرید، سر از الاهلى دبى درآورد! کریمى، با خودت چه کردى؟ روزى صدبار این سؤال را بیخ گوش او فریاد می‌زدم، ولى دریغ از یک واکنش، ولى دریغ از یک گوش شنوا!

برانکو می‌دانست، اما نمی‌توانست
و حالا برانکو اقرار می‌کند و حالا برانکو، حرفى را که باید در سال ٢٠٠۵-٢٠٠۴ به زبان می‌آورد، ١۶-١۵ سال دیرتر «مُقر» می‌آید! چرا این همه دیر؟ چرا حالا؟ چرا در روزى که یک‌تنه کره جنوبى را برد، برانکو حرفى نزد؟ یا آن روز‌ها که در جام جهانى ٢٠٠۶، عصبانى اش کرده بودند و راهى زمینش کرده بودند تا او کیف داروهاى پزشک تیم را شوت کند، البته که لازم بود شوت نکند و البته که باید از او بیشتر مراقبت می‌کردند! برانکو تیمش را می‌گویم و على کریمی را که استحقاق خیلى پاییده شدن را داشت! یعنى مستحق درخشش در جام جهانى بود! جلوى فیگو، رونالدو، دکو، روى کاستا، نونو گومژ و… و بقیه پرتغالى‌ها! على کریمى، بازیکن مادرزاد بود! کریمی خداداده بازیکن بود! کارهایش بى‌تعریف می‌نمود و بازى کردنش وصف‌ناشدنى! کریمى، مردى بود از جنس هیچ‌کس! از جنسى پر از تفاوت!

لینک کوتاه : https://www.news.ir/?p=47744

ثبت نظر

-