نیوز: شلیک اشتباهی پلیس اهواز/میلاد محمدیان همسر ساناز به ایلنا گفت:حین صحبت با ساناز بودم اما حواسم به آینه بغل بود. خودروی ال نود را در آینه میدیدم که با سرعت 50 الی 60 در حال حرکت است. از سر کوچه پدرم گذشتیم تا به سمت خانه مادر همسرم که آن هم تقریبا نزدیک بود برسیم. به تقاطع اول رسیدم ال نود و پارس و رونیز نیروی انتظامی هم پشت سرم ایستادند. بلوار کمی شلوغ بود. سرعتم را کم کردم تا بلوار خلوت شود که بتوانم حرکت کنم. البته وسط بلوار آبفا هم بریدگی وجود دارد که اصلا نمیتوان با سرعت حرکت کرد.
رفتم داخل بریدگی توقف کامل کردم که باند آن طرف خیابان خلوت شود و حرکت کنم. در همین حین خودروی رونیز پلیس از راه رسید. یک مأمور نیروی انتظامی از رونیز پیاده شد و اسلحه کلاشینکف را از دست سربازش گرفت و بدون هیچ تذکری از فاصله 70 الی 80 سانتی متری به شیشه عقب خودرویمان شلیک کرد. با صدای گلوله از خودرو پیاده شدم.آریو برزن خودش را از وسط صندلی ها در بغل مادرش رها کرد، همان زمان احساس کردم دنیا سرم خراب شده است.
در این جنایت پلیس تیر از پشت گوش سمت چپ به سر ساناز اصابت کرده و از سمت راست سرش خارج شده بود. بیش از 3 گلوله خورده بود. آن قدر از نزدیک به ماشین ما شلیک کردند که تمام گردنش تخریب شده بود. این حادثه بسیار تلخ و باورنکردنی در یک لحظه جلوی چشم من و پسرم که داشت با مادرش صحبت می کرد اتفاق افتاد. اگر منتظر رسیدن اورژانس میماندم دیر میشد. ساناز را با همان خودروی رونیز پلیس به بیمارستان رساندیم. اما با کمال تعجب ماموران نیروی انتظامی به محض اینکه همسرم را روی برانکارد بیمارستان طالقانی که مرکزسوانح وسوختگی است ، گذاشتند یک دقیقه هم نماندند و محل را ترک کردند. در آنجا بعد از احیا کردن همسرم او را به بیمارستان گلستان انتقال دادند.
فیلم تکان دهنده از صحنه کشته شدن داماد در کاروان عروسی در بندرعباس
به رغم تلاش عوامل کادر درمان متاسفانه همسرم ساناز پس از 48 ساعت در کمال ناباوری در بیمارستان گلستان اهواز فوت کرد. بعد از فوت همسرم تا امروز هیچکس از عوامل انتظامی از من نه تنها دلجویی نکردند که حتی مرا برای توضیحات هم نخواستند.خودشان هم هیچ توضیحی تا امروز به من ندادند. فقط پرونده شکایت ما را به اداره بازپرسی شعبه 3 اهواز ارجاع دادند. وقتی رفتم به آنها گفتم چرا حین توقف خودرو به ما شلیک کردید ، اصلا چرا به ما شلیک کردید. مگر ما چه کرده بودیم ؟ فقط گفتند دنبال سارق مسلح بودهاند.
کجای دنیا سارق مسلح با زن و بچه به سرقت می رود؟ آیا سارق مسلح در تقاطع توقف میکند تا پلیس فرصت کند از خودرویش پیاده و اسلحه را از دست سربازش بگیرد و از فاصله نزدیک به او شلیک کند؟ تازه حتی اگر شک هم داشتند که ما سارق یا هر جرم دیگری مرتکب شدهایم باید بلافاصله دست به اسلحه شوند؟ مگر ما اسلحه داشتیم؟ نباید ابتدا آژیر میزدند یا دستور ایست میدادند؟ چرا دوتا خودروی همراهشان توقف کردند تا من از جاده بگذرم تا خودروی سوم هم برسد و خانه خراب مان کنند.
شاید باور نکنید اما ماشین پلیس یک بار از مقابل ما گذشت و بچهام را در صندلی جلو که سر پا ایستاده بود، دید .حتی اگر قاتل هم بودم باید به لاستیک خودرو شلیک می کردند نه اینکه به طرف ما شلیک می کردند.
نیروی انتظامی وظیفهاش مقابله با ناامنی است اما ما هیچ ناامنی ایجاد نکرده بودیم.
پس از شنیدن ماجرای میلاد محمدیان و شلیک اشتباهی پلیس اهواز، برای درستی یا نادرستی ادعای او با پلیس نیروی انتظامی اهواز تماس گرفته شد. قریب به اتفاق مسئولان نیروی انتظامی اظهار بیاطلاعی کردند. تنها یک نفر از مسئولان این نهاد، پیگیری موضوع را به شخص مسئول دیگری ارجاع داد. اما آن مسئول نیز در پاسخ به ایلنا گفت: «اگر موردی باشد خودمان توضیح میدهیم و اطلاع رسانی میکنیم».