مردی که پس از گرفتن آلزایمر و فراموش کردن زنش باز هم عاشق او شد!

  • کد خبر : 450329
  • 13 مهر 1400 - 11:00
مردی که پس از گرفتن آلزایمر و فراموش کردن زنش باز هم عاشق او شد!

نیوز: همسر لیزا مارشال ، پیتر ، به یاد نمی آورد که همسرش کیست. این به این دلیل است که بیماری آلزایمر که نوعی زوال عقل است، باعث از بین رفتن بیشتر خاطرات پیتر شده است. اما این چالش در روابط آن ها به جای اینکه آنها را از هم جدا کند ، راه را برای یک داستان عاشقانه فراموش نشدنی هموار کرد.نیوز در این پست سفر داستان عاشقانه و دل انگیز و الهام بخش آن ها را پیدا کرده و می خواهیم داستان آن ها را با شما به اشتراک بگذاریم.

سرنوشت لیزا و پیتر زمانی به هم گره خورد که با یکدیگر همسایه و دوست شدند

هر دوی این ها ازداج کرده بودند و هر کدام هنگام ملاقات با یکدیگر در هریسبورگ پنسیلوانیا صاحب فرزندانی بودند. هر دوی آن ها به طور تصادفی در سال 2001 طلاق گرفتند و این زمانی بود که دوستی آنها تبدیل به عشق شد. پیتر مجبور شد برای یک فرصت شغلی به کانکتیکات نقل مکان کند ، اما پس از 8 سال رابطه طولانی مدت و پس از ورود فرزندانشان به دانشگاه ، لیزا و پیتر تصمیم گرفتند ازدواج کنند.

لیزا بالاخره متوجه نقص هایی در حافظه پیتر شد

لیزا گفت:”از اولین نشانه ها فراموش کردن و جا گذاشتن اقلام شخصی مانند تلفن یا کیف پول ، یا بیرون رفتن از خانه بدون برداشتن کلید بود. البته این ها برای همه ما اتفاق افتاده و می افتد. درست است؟ اما با گذشت زمان ، نقص حافظه نیز بیشتر و بیشتر شد. پیتر در ادای برخی کلمات مشکل داشت و به جای استفاده از تک کلمه “هواپیما” در میان حرفش می گفت: “چیزی که ما هنگام سفر به جایی سوارش می شویم و در آسمان پرواز می کنیم.”

داستان عاشقانه

پیتر همچنین نمی توانست اتفاقاتی را که دوستان و خانواده اش در مورد آن ها صحبت می کردند به خاطر آورد. و در سال 2018 ، پس از مراجعه به متخصص مغز و اعصاب، انجام برخی آزمایشات برایش تجویز شد و سپس تشخیص داده شد که رخداد آلزایمر زودرس برای او نزدیک است ، یک نوع بیماری که چندان شایع نبوده و افراد زیر 65 سال را تحت تاثیر قرار می دهد.

او نمی دانست که من زنش هستم

در حالی که این بیماری بیشتر خاطرات او از لیزا و لحظاتی که با هم داشتند را از بین برد ، به نظر می رسد احساسات به راحتی فراموش نمی شود زیرا پیتر همچنان با او محبت آمیز رفتار می کرد می کند. لیزا میگوید:”او به من می گوید دوستت دارم و عاشقت هستم، اما نامم را نمی داند یا حتی اینکه من زنش هستم را هم فراموش کرده است.” لیزا مجبور شد در 53 سالگی بازنشسته شود تا از پیتر مراقبت کند ، در حالی که پیتر یک دهه قبل مجبور به بازنشستگی شده بود. به غیر از مشکلات مالی ، لیزا همچنین باید با احساس “غم مبهم” از تماشای فراموشی تدریجی همسر خود کنار بیاید.

وقتی از او سوال شد که از چه نیرویی برای تحمل و سازگاری استفاده می کند، لیزا درباره الگوی رفتاری که همیشه به فرزندان خود می گفت و به آن ها توصیه می کد صحبت نمود. “تفکر خارج از چارچوب و تلاش برای صبر بیشتر، طوریکه گذراندن یک روز دیگر به من می فهماند که می توانم یک روز دیگر را نیز پشت سر بگذارم.”

>>>پیشنهاد می شود:

داستان های عاشقانه/چند داستان کوتاه عاشقانه

یک شب به طور اتفاقی، پیتر دوباره به لیزا پیشنهاد ازدواج داد در حالیکه فراموش کرده بود آنها قبلاً ازدواج کرده اند.

در حالی که لیزا و پیتر مشغول تماشای تلویزیون بودند ، صحنه عروسی به نمایش درآمد و لیزا احساساتی شد. در کمال تعجب، پیتر به صفحه نمایش اشاره کرد و به او گفت که آن ها نیز باید همین کار را انجام دهند. لیزا می گوید:”من پرسیدم ، می خواهی ازدواج کنی؟ از من می خواهی با تو ازدواج کنم؟ او لبخند پهنی زد و گفت: بله!” روز بعد ، وقتی لیزا از پیتر پرسید که آیا شب قبل را به یاد می آورد یا نه، گفت که چیزی به خاطر ندارد. اما این مانع از آن نشد که این زوج از فرصت دوباره برای تجدید عهد ازدواج خود استفاده کنند.

داستان عاشقانه

داستان عاشقانه لیزا و پیتر/ باز هم با هم ازدواج کردند

دختر لیزا ، برهانت ، صاحب یک شرکت تدارکات مراسم و عروسی ها است و برای برنامه ریزی و فراهم کردن تدارکات این روز بزرگ از دوستان و دنبال کننده های خود در صفحات مجازی کمک گرفت. سرانجام ، در 26 آوریل 2021 ، لیزا و پیتر بار دیگر در مقابل دوستان و خانواده های خود ایستادند و قول دادند تا پایان سفر زندگی از یکدیگر مراقبت کنند. “پیتر از نظر شناختی کاملا آگاه و در تمام طول روز بسیار خوشحال بود! او نتوانست حتی یک جمله کامل را تکرار کند ، اما قلبش به من گفت که چه احساسی دارد.”

لیزا برای کمک به خود در مقابله با چالش های مراقبت از فرد مبتلا به آلزایمر ، یک وبلاگ شخصی باز کرد.

صفحه فیس بوک “اوه! سلام آلزایمر” به عنوان فضایی برای به اشتراک گذاشتن تجربیات خود و پیتر، از جمله لحظات خوب، بد ، زشت و خنده دار است. این صفحه همچنین به پناهگاهی امن برای سایر مراقبین تبدیل شد. “همانطور که من لحظاتمان را به اشتراک می گذارم ، مردم هم به من می پیوندند و احساس اجماع می کنند … می توانیم همگی با هم ارتباط خیلی خوبی برقرار کنیم.” لیزا همچنین از صدای خود برای جلب توجه به نیازهای افراد مبتلا به بیماری آلزایمر استفاده می کند.

وی افزود: “ما به عنوان همسرانی که به دلیل مراقبت از همسر خود نمی توانند کار کنند ، به مزایای اولیه اجتماعی و درمانی نیاز داریم.” لیزا برای کسانی که وضعیت یکسان یا مشابهی دارند، پیامی دارد: “مراقب خودت باش. مردم می خواهند کمک کنند و کمک هم می کنند، اما نمی توانند ذهن تو را بخوانند. به آنها بگو که به چه چیزی نیاز داری.”

حالا شما بگویید. بزرگترین فداکاری که برای عشق خود انجام دادید چه بود؟

لینک کوتاه : https://www.news.ir/?p=450329
  • نویسنده : نسرین احمدپور
  • منبع : https://brightside.me/wonder-people/he-doesnt-know-im-his-wife-a-woman-shares-a-life-with-a-husband-who-has-alzheimers-and-explains-how-they-fell-in-love-all-over-again-803559/

ثبت نظر

-