نیوز: ایران مهد اساتیدی است که در یادها باقی خواهند ماند. جلال ستاری، استاد دانشگاه، پژوهشگر، اسطوره شناس، نویسنده و مترجم سرشناس کشورمان که بیش از ۱۰۰ کتاب در زمینههای تئاتر، سینما، اسطورهشناسی، تاریخ هنر، نقد فرهنگی، ادبیات و … منتشر کرده است، در سن ۹۰ سالگی در ۹ مردادماه ۱۴۰۰، درگذشت.
جلال ستاری، سال ۱۳۱۰ در رشت زاده شد. او که در سوئیس تحصیل کرده و دکترا گرفته بود، پس از بازگشت به ایران، در مدت ۶ دهه، بیش از ۱۰۰ کتاب در زمینههای اسطورهشناسی، ادبیات نمایشی و نقد فرهنگی، تالیف و ترجمه کرد.
«افسون شهرزاد»، «پژوهشی در اسطوره گیلگمش و افسانه اسکندر»، «جانهای آشنا»، «نمایش در شرق» و «آیین و اسطوره در تئاتر»، را می توان از جمله آثار تألیفی و از مهمترین کتابهای ترجمه وی نیز میتوان به «اسطورههای عشق»، «دانش اساطیر»، «تأثیر سینما در کودک و نوجوان» و … اشاره کرد.
وی در سال ۱۳۸۴ از وزارت فرهنگ فرانسه نشان فرهنگ و هنر دریافت کرد.مراسم خاکسپاری جلال ستاری، صبح سهشنبه ۱۲ مرداد در قطعه هنرمندان بهشت زهرا برگزار میشود.
با یاد راوی هزار و یک شب فرهنگ ایران
– هر کس با فرهنگ و هنر و ادب و تاریخ ایران مأنوس باشد، و در این حوزهها مطالعه کرده باشد، بدون تردید کتابهای جلال ستّاری را دیده، و تعدادی از آنها را خریده و خوانده است.
جلال ستّاری در سوییس روانشناسی خوانده بود و از شاگردان ژان پیاژه بود. پهنا و ژرفای دانشش خیرهکننده بود. کلمه به کلمهٔ مقالات و کتابهایش، حاصل تأمّلات عمیق، و حاوی نکات مفید و تازه است.
ستّاری همچون رفیق گرمابه و گلستانش، داریوش شایگان، عابر متفکّر آفاق فکری و فرهنگی و مغرب زمین بود.
– تعدّد عناوین و کثرت تألیفات دکتر ستّاری شگفتانگیز است. او در سینما، تئاتر، اسطوره، روانشناسی، الهیات، عشق، تصوّف، قصّه، شعر و سیاست، کتاب و مقاله نوشتهاست. ویژگی منحصر و ممتاز هر یک از تحقیقات او، تحلیلهای عمیق روانشناسانه است.
از متون محبوب دکتر
– کتاب شگرف هزار و یک شب، یکی از متون محبوب دکتر ستّاری بود. ستّاری قصّهٔ شهرزاد را «نمایش چیرگی عشق و ایمان بر نفرت و تقدیر کور»میدانست. ستّاری سالها بر روی این کتاب تأمّل و تحقیق کرده بود، و حاصل این تتّبعات را در کتاب نفسگیر افسون شهرزاد چاپ کرده بود. این کتاب – باوجود پژوهشهای دقیق خاورشناسان- از جهت شیوهٔ تحقیق، استقصای منابع، تجزیه و تحلیل اسناد و مدارک و نتیجهگیری بینظیر است.
دکتر ستّاری بنیاد هزار و یک شب را ایرانی میدانست:«قهرمان قصّه اسم ایرانی دارد. اسمش سکینه و زینب نیست، و شهرزاد است. این محکمترین دلیل است بر ایرانی بودن هزار و یک شب«
ستّاری یکی از وجوه برجستهٔ این کتاب را محوریت یک زن، و پیروزی او میدانست:« واقعا شهرزاد یک اسطوره است. چون سلاح شهرزاد، قصّه است. او سلاح به معنای متعارف که ندارد و فقط با زبان و اندیشه، [در] ساحت قدرت نفوذ میکند و آن را تغییر میدهد. این جالب است که در پایان هزار و یک شب، شهریار به او میگوید تو من را آدم کردی، تو بودی که من را از این مهلکه خلاص کردی.»دکتر ستّاری نتیجه میگیرد«ما به جای نیزه و شمشیر، زبان و اندیشه داریم… در طول تاریخ، بیشتر اسلحهٔ ما زبان ما بوده و نه شمشیر و نیزه و پیکان»
– جلال ستّاری شیفته و شوریدهٔ ایران و فرهنگ انسانیاش بود.«از زمان دارالفنون تا حالا که اینجا نشستهام هیچ چیزی با اهمیتتر از فرهنگ ایرانزمین برای من نبوده است و نیست. اگر ما یک وقت، یک جایی، حرفی برای گفتن داشته باشیم، آن مطمئنّاً علم و صنعت نیست، بلکه فرهنگ است.»
– روزگاری امورات و مقدّرات فرهنگ این مملکت به دست امثال جلال ستّاری نوشته میشد:
«در ورودم به ایران در سازمان برنامهٔ آن زمان، تدوین برنامهٔ پنجسالهٔ فرهنگی مطرح بود. یکی از متصدّیان … مرا برد آنجا و گفت شما بنشینید اینجا و در تدوین و برنامهٔ فرهنگی کمک کنید. بنده وقتی در وزارت فرهنگ و هنر بودم، دوتا برنامهٔ پنجسالهٔ فرهنگی نوشتم(برنامهٔ چهارم و پنجم) که هر دو برنامه بدون حذف حتّی یک ویرگول، تصویب شد.»
افسوس که این مزرعـه را آب گرفته
دهقـان مصیبت زده را خـواب گرفته
خـون دل ما رنگ مِـیِ ناب گرفته
وز سـوزشِ تب، پیکرمان تاب گرفته
رخسـار هنر گونهٔ مهتـاب گرفته
چشـمان خِرَد پـرده ز خوناب گرفته
>>>بیشتر بخوانید:
قطع امید پزشکان از شهرام کاشانی/شهرام کاشانی فوت کرد!