نیوز/ مجید ابونوری: ۱- فوتبال به همین اندازه بیرحم است. مدافعی که باید توپ را دنبال کند و کارش را به نحو احسن انجام دهد و مدافع دیگری که نزدیکترین یار خودی است به توپ سرگردان، متن را با حاشیه قاطی میکند و تاوان همین چند ثانیه عقب افتادن از جریان بازی، شکست است! گاهی یک اشتباه کوچولو، یک لحظه جا ماندن از جریان بازی و یک «گیج» خوردن به ظاهر ساده میتواند کاشتههای یک عمر را به باد دهد. یک تیم هر قدر در زمان حمله خطرناک باشد ولی وقتی بترسد که هر لحظه ممکن است در خط دفاع یک اشتباه رخ بدهد، نمیتواند خیلی خوب بازی کند. پرسپولیس در دیداری که خط دفاعش اعتماد به نفس را از کل تیم گرفت، نتوانست با توجه به برتری آماری، حتی برای یک بار دروازه الدحیل را با خطر فروپاشی مواجه کند.
۲- چند بار دیگر باید از یک سوراخ گزیده شویم تا «دوزاریمان» بیفتد؟ چرا میخ آهنی در سنگ نمیرود؛ حتی با زور؟! آقای مدافع- و همه مدافعانی از این جنس- وظیفهات «نق» زدن است، یا مهاجم حریف را در راه فتح دروازهات ناکام گذاشتن؟ توپ در جریان بازی است؛ به جای یارگیری مهاجم حریف به سمت داور یورش میبری که ضعفت را با «سوت» او پوشش دهی؟ آقای مدافع؛ تو هنوز در انجام سادهترین- و صد البته مهمترین- بخش وظایف دفاعیات «لنگ» میزنی، آن وقت چگونه گوش فلک را از سالها دور بودنت از پیراهن تیم ملی پر کردهای؟ آقای مدافع؛ وقتی شما بیحرکت و بیکار منتظر هستید، آنگاه فکرتان هم بیحرکت و بیکار است و برای چیزی نگران نیست و این چه غمناک است!
۳- به پیر، به پیغمبر، همه فوتبال بازی مالکانه نیست! فوتبال این نیست که شما ۶۰۰، ۷۰۰ پاس بیثمر رد و بدل کنید، اما در آخر حریف نتیجه را به سود خود خاتمه دهد! آقای گلمحمدی؛ فوتبال تعاریف دیگری نیز دارد؛ ۱- استفاده حداکثری از فضاهای حداقلی (همان کاری که الدحیل با شما کرد) ۲- به اشتباه انداختن حریف (همان کاری که الدحیل با شما کرد) ۳- سریعتر چرخاندن توپ و صد البته دقیقتر ضربه زدن (همان کاری که الدحیل با شما کرد) ۴- سریعتر از واکنش دفاعی حریف عمل کردن (همان کاری که الدحیل با شما کرد) ۵- هرگز تسلیم نشدن و از قبل بازنده نبودن (همان تفکری که الدحیل قبل از وارد شدن به زمین داشت) ۶- فوتبال مالکانه را در یکسوم دفاعی حریف انجام دادن، نه در دورترین فاصله از دروازه حریف (همان کاری که الدحیل در ۱۲ دقیقه ابتدایی بازی انجام داد).
۲- چند بار دیگر باید از یک سوراخ گزیده شویم تا «دوزاریمان» بیفتد؟ چرا میخ آهنی در سنگ نمیرود؛ حتی با زور؟! آقای مدافع- و همه مدافعانی از این جنس- وظیفهات «نق» زدن است، یا مهاجم حریف را در راه فتح دروازهات ناکام گذاشتن؟ توپ در جریان بازی است؛ به جای یارگیری مهاجم حریف به سمت داور یورش میبری که ضعفت را با «سوت» او پوشش دهی؟ آقای مدافع؛ تو هنوز در انجام سادهترین- و صد البته مهمترین- بخش وظایف دفاعیات «لنگ» میزنی، آن وقت چگونه گوش فلک را از سالها دور بودنت از پیراهن تیم ملی پر کردهای؟ آقای مدافع؛ وقتی شما بیحرکت و بیکار منتظر هستید، آنگاه فکرتان هم بیحرکت و بیکار است و برای چیزی نگران نیست و این چه غمناک است!
۳- به پیر، به پیغمبر، همه فوتبال بازی مالکانه نیست! فوتبال این نیست که شما ۶۰۰، ۷۰۰ پاس بیثمر رد و بدل کنید، اما در آخر حریف نتیجه را به سود خود خاتمه دهد! آقای گلمحمدی؛ فوتبال تعاریف دیگری نیز دارد؛ ۱- استفاده حداکثری از فضاهای حداقلی (همان کاری که الدحیل با شما کرد) ۲- به اشتباه انداختن حریف (همان کاری که الدحیل با شما کرد) ۳- سریعتر چرخاندن توپ و صد البته دقیقتر ضربه زدن (همان کاری که الدحیل با شما کرد) ۴- سریعتر از واکنش دفاعی حریف عمل کردن (همان کاری که الدحیل با شما کرد) ۵- هرگز تسلیم نشدن و از قبل بازنده نبودن (همان تفکری که الدحیل قبل از وارد شدن به زمین داشت) ۶- فوتبال مالکانه را در یکسوم دفاعی حریف انجام دادن، نه در دورترین فاصله از دروازه حریف (همان کاری که الدحیل در ۱۲ دقیقه ابتدایی بازی انجام داد).