طوطی کوچولو/موضوع داستان،مسخره کردن

  • کد خبر : 424860
  • 04 اردیبهشت 1400 - 12:03
طوطی کوچولو/موضوع داستان،مسخره کردن

یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود. یک جنگل سرسبز و پهناوری بود که یک رودخانه بزرگ در وسط آن وجود داشت. حیوان‌های زیادی آنجا زندگی می‌کردند. یکی از اونا طوطی کوچولو بود که با پدر ومادرش و برادر کوچکش در آن جنگل زندگی می‌کرد. خونه طوطی کوچولو بالای درخت قرار داشت. اما طوطی کوچولو ما با بقیه‌ی طوطی های جنگل فرق داشت. چون رنگ بال‌هایش مثل بقیه طوطی های جنگل نبود.

طوطی کوچولو وقتی برای پیدا کردن غذا و گردش به داخل جنگل می‌رفت، همه او را مسخره می‌کردند.

طوطی کوچولو/موضوع داستان،مسخره کردن

اما یکی از طوطی‌ها خیلی سربه سرش می‌گذاشت، همش به او می‌گفت:اه اه اه! چقدر زشتی تو! چقدر سیاه و بدرنگی! چه بال‌های زشتی داری.!!

داستان طوطی کوچولو

طوطی کوچولوی قصه ما خیلی ناراحت می‌شد و هر بار گریه کنان به سمت خانه راه می‌افتاد. یک روز به مامانش گفت که چه اتفاقی برایش افتاده است.

مامان طوطی کوچولو در جوابش گفت: اشکال نداره عزیزم. تو هم خیلی زیبا هستی و هیچی کم نداری. تو فقط از نظر شکل یکم متفاوتی، اون یک روز متوجه اشتباهش خواهد شد.

یک روز که طوطی کوچولو همراه با دوستانش در حال پرواز بودند، ناگهان صدایی از اطراف شنیدند که می‌گفت :

کمک کمک!؟

طوطی کوچولو و دوستانش ایستادند تا ببینند صدا از کدام طرف می‌آید، یک دفعه دیدند اون طوطی که طوطی کوچولو را مسخره می‌کرد لای نشاخه های یک درخت گیر کرده است.

طوطی کوچولو و دوستانش رفتن و او را نجات دادند اما همه پرهای او ریخته بود با ناراحتی به طوطی کوچولو گفت ببخشید تو را مسخره می‌کردم.

طوطی کوچولو گفت :اشکالی ندارد پیش می‌آید.
عزیزای من از این قصه یاد می گیریم که نباید کسی را مسخره و سرزنش کنیم.

>>>داستان های بیشتر:

قصه کودکانه/داستان دزد پشمالو

داستان عمو نوروز و ننه سرما /جالب و شنیدنی

لینک کوتاه : https://www.news.ir/?p=424860
  • نویسنده : مهدیه خیابانی

ثبت نظر

-