در طول زندگی، رفتارهای انسان به واسطه تکرار به مرور زمان تبدیل به عادات میشوند. در روند شکل گیری یک عادت، عوامل موثری دخیل هستند که به صورت مرحله ای این عوامل تاثیر خود را میگذارند. به عنوان مثال، زمانی که یک فرد می خواهد یک عادت را شکل دهد، ابتدا باید فکر کند به اینکه چرا میخواهد این عادت را به وجود آورد و این عادت برای او چه مزایایی دارد. بعد از فکر کردن به مزایا و دلایل قانع کننده برای ایجاد این عادت، حال باید یک برنامه مدون و منظم بچیند. سپس، بعد از اینکه این برنامه مدون و منظم را به وجود آورد، وارد مرحله عمل می شود. در مرحله عمل با هر بار انجام آن عمل، قدرت آن افزایش پیدا میکند و به مرور زمان این رفتار تبدیل به عادت میشود.
مسیر ادامه یک عادت
در واقع عادت زمانی شکل میگیرد که ما یک رفتار را درونی میکنیم و به صورت ناخودآگاه و بدون فکر آن را انجام می دهیم. در این مسیر افراد به دو دسته تقسیم می شوند: دسته ای از افراد این عادت خوب را ادامه می دهند و آن را تقویت می کنند تا یک عادت قوی و ریشهای شود. دسته ای هم در میانه راه آن را رها کرده و ناامید می شوند. حال ما می خواهیم بررسی کنیم که چه عواملی باعث میشود که ما در مسیر شکل گیری عادات، آنها را رها کرده و دیگر آن را را ادامه ندهیم. ابتدا باید این نکته را مورد توجه قرار داد که عادت ها به طور ناگهانی به وجود نیامده اند که به طور ناگهانی از بین بروند.
مسیر عصبی شکل گیری عادت
کسی که می خواهد یک عادت را ترک کند باید بداند که ممکن است در میانه راه خسته شود و باز عادت قبلی را ادامه دهد. یا به عنوان مثال، کسی که میخواهد عادت جدید و مثبت را در خودش به وجود بیاورد، باید به این نکته توجه کند که آن عادت خوب نیاز است که ابتدا یک مسیر عصبی در مغز شکل بدهد. به عنوان مثال، زمانی که شما می خواهید هر شب مسواک بزنید، با هر بار انجام دادن آن کار خوب، مسیر عصبی مربوط به آن را در ذهن به وجود میآورید و با هربار تکرار، آن مسیر را تقویت میکنید.
حال در مسیر شکل گیری عادات خوب، یکسری عوامل هستند که مانع از این می شود که آن عادت خوب به صورت مستمر ادامه پیدا کند. در ادامه با تعدادی از آنها آشنا خواهیم شد که بیشترین تاثیرها را بر روی مسیر شکل گیری عادت میگذارند.
۱. دلایل قانع کننده برای ادامه عادت نداریم
یکی از مهمترین عواملی که باعث میشود فرد در میانه راه عادت خوب خودش را رها کند، نداشتن دلایل قانع کننده برای ادامه آن عادت است. ما تا زمانی که شواهد و دلایل قانع کننده ای برای ایجاد یک رفتار و عادت جدید نداشته باشیم، میل کمی داریم که به هدف خود برسیم و یا آن عادت را ادامه دهیم. به عنوان مثال زمانی که یک فرد برای خودش مشخص می کند که من میخواهم مسواک بزنم و علت هم این است که مسواک زدن کار خوبی است، این دلیل اصلاً دلیل قانع کننده نیست. این دلیل آبکی، فرد را بعد از مدتی ناامید میکند. آن شخص باید بنشیند و برای خودش با جزییات مشخص کند که چرا میخواهد این کار را انجام دهد و شکلگیری این عادت چه مزایایی دارد.
>>>بیشتر بخوانید:
چطور ورزش کردن را به یک عادت روزانه تبدیل کنیم؟
او باید مشخص کند که اگر این عادت را در خودش به وجود بیاورد چه دستاوردهای مثبتی برایش خواهد داشت؟ اگر این عادت خوب را انجام ندهد چه پیامدهایی برای او خواهد داشت؟ در واقع با یک نگاه جامع بینانه و در نظر گرفتن فواید آن عادت، فرد میتواند به یک خودباوری و انگیزه بالا دست پیدا کند.
بنابراین تا زمانی که ما دلایل قانعکننده و قابل قبولی برای ادامه عادت نداشته باشیم، نمی توانیم تضمین کنیم که آن عادت به سرانجام مطلوب برسد. بنابراین توصیه بسیار مهم این است که تا جایی که میتوانید، قبل از شروع عادت، فواید آن را بر روی کاغذ بنویسید و قبل از خواب و همچنین صبح ها هنگام بیداری آن موارد را مطالعه کنید. این باعث می شود که همیشه شور و انگیزه تغییر در شما وجود داشته باشد و عادات خوب را در خودتان با سهولت بیشتری به وجود آورید.
۲. آن کار خوب را با لذت همراه نکردیم
ضمیر ناخودآگاه ما یا همان کودک درون مسئول درک لذت ها است. در واقع هنگامی که ما یک کار لذت بخش را انجام میدهیم، توسط ضمیر ناخودآگاه آن لذت دریافت می شود. مردم جهان به دنبال لذت های متنوع و متفاوتی هستند، چون لذتها حس خوبی به ما میدهند و البته بسیاری از این لذتها میتوانند آسیب زننده باشند.
این لذت های آسیب زننده توسط ضمیر خودآگاه یا همان عقل مدیریت می شود و در نتیجه ما لذت هایی را انتخاب می کنیم که برایمان مفید باشد. حال اگر یک کاری برای ما لذت بخش نباشد و ما از انجام آن کار حس خوبی دریافت نکنیم، ضمیر ناخودآگاه در مرتبه بعد که میخواهیم آن کار را انجام دهیم در ما احساس شور و نشاط و انگیزه ایجاد نمیکند، بلکه یک حس بی میلی و عدم شوق به وجود میآورد. این به خاطر آن است که ذهن ما از کارهای غیر لذت بخش خوشش نمی آید.
انجام کارها با لذت
برای ذهن ما مهم نیست که آن کار سخت یا آسان باشد، بلکه مهم این است که آن کار با لذت همراه باشد. به عنوان مثال، اگر کسی یک کار خیلی سخت را انجام دهد ولی بسیار از انجام آن کار لذت ببرد، ضمیر ناخودآگاه با وجود سخت بودن، باز هم احساس شوق و میل در فرد ایجاد میکند.
در روند ادامه عادتها هم دقیقاً این اصل صدق میکند. زمانی که ما یک عادت را شکل میدهیم، اما در عین حال حس لذت بخشی از انجام آن نداریم، به مرور زمان حس بی میلی در ما به وجود میآید و دیگر انگیزهای برای ادامه دادن آن عادت نداریم. توصیه که اینجا میشود این است که همیشه عادات خوب را با لذت همراه کنید. به عنوان مثال، به خودتان پاداش دهید یا خودتان را دعوت به یک نوشیدنی خوشمزه کنید یا هنگام انجام دادن آن کار موسیقی گوش دهید و غیره. در واقع این اتصال بین لذت و عادت به مرور زمان انگیزه و شوق ما را بسیار افزایش می دهد.
۳. عوامل انحرافی، ذهن ما را از اجرای عادت دور میکند
یکی از عوامل مهمی که اجازه نمی دهد ما یک عادت خوب را به طور کامل در خود شکل دهیم، عوامل انحرافی می باشد. عوامل انحرافی به عواملی گفته میشود که هنگام اجرای عادت، ذهن ما را منحرف میکنند؛ در نتیجه ما نسبت به انجام آن عادت خوب بیانگیزه میشویم. تصور کنید فردی را که هر بار می خواهد مسواک بزند، حواسش توسط موبایل پرت میشود و به جای اینکه به سمت مسواک زدن برود به سمت گوشی میرود.
بنابراین عامل انحرافی یکی از بدترین موانع تمرکز میباشد. به عنوان یک مثال دیگر، زمانی که شما میخواهید تمرکز کنید و یک عادت خوب را در خود به وجود آورید، یک شخص یا یک شی یا حتی یک باور منفی مانع از این می شود که شما تمرکزتان را بر روی اجرای آن عادت خوب بگذارید. بنابراین در قدم آخر ما باید یاد بگیریم که عوامل انحرافی را حتماً از مسیر عادت خوب حذف کنیم. هر چیزی که مانع می شود که تمرکز ما بر روی عادت خوب گذاشته شود، باید به طور کامل از مسیر رسیدن به هدف و عادت دور شود تا به موفقیتهای بینظیر برسیم.