بیشتر افراد گاه و بی گاه عصبانی می شوند و بعضی افراد هستند که مجبورند با یک فرد خشمگین ارتباط داشته باشند. دلایل زیادی وجود دارد که افراد در زندگی دچار خشم میشوند که فقط یک حالت از این خشمها منطقی است و حالات دیگر غیرمنطقی میباشد.
چهار نوع خشم و اثرات مخرب آن ها
خشمها مدلهای مختلفی دارند و در این مقاله، ما روی چهار دسته آن و اثراتش بر زندگی، تمرکز خواهیم کرد. بطور مزمن، عصبانیتی که همیشگی باشد ممکن است در نتیجه آسیب مغز، عدم تعادل شیمیایی، فقدان هورمون، اختلال اضطراب پس از حادثه و غیره باشد.
۱.قابل توجیه
خشم قابل توجیه، یک خشم اخلاقی در برابر بی عدالتی های دنیا، جایی که تخریب محیط زیست، ظلم به حقوق انسان ها، ظالم بودن نسبت به حیوانات، خشونت در جامعه و روابط توهین آمیز در خانه باشد اتفاق می افتد.
خشم قابل توجیه از آنجایی که می تواند تبدیل به شور و شوق برای تغییر فرد شود، ممکن است در کوتاه مدت فوایدی داشته باشد. به هرحال هر نوع خشمی در طول زمان ناسالم می شود، چرا که آرامش خاطر را از ما می گیرد و موجب رنج ما می شود.
نکته مهمی که درباره خشمی قابل توجیه وجود دارد این است که هرچند این نوع خشم تاحدی منطقی است، اما باید توجه داشت افرادی که دچار این خشم میشوند نباید کنترل احساسات خود را از دست بدهند. بهترین راه این است که این خشم را به سمت حل مسئله هدایت کنیم تا بتوانیم مسئله پیش آمده را حل و فصل کنیم.
به عنوان مثال فردی را در نظر بگیرید که در یک محل تفریحی دارد به درختان آسیب میزند. شما در این لحظه ممکن است دچار خشم قابل توجیه شوید و خیلی عصبانی گردید. در اینگونه مواقع بهترین کار این است که به جای عصبانی شدن، آرامش خودتان را حفظ کنید و سپس به سمت او رفته و کمی با او صحبت کنید تا او را از این کار منصرف کنید.
احساس خشم در یک مدار منظم با هر دلیلی، می تواند در طولانی مدت به فرد ضربه بزند. تیک نیهات هان معتقد است که ما نباید منتظر اتفاقی باشیم تا دنیای ما را تغییر دهد.
هزاران سال فریاد زدن، برای شما حجم عظیمی از ناامنی و حال نامساعد خلق میکند. شما باید روی آزادی خودتان کار کنید. سپس قدرت دلسوزی و درک انسانها را پیدا کنید که تنها نوع قدرت است که می تواند یک محیط پر از بی عدالتی و تبعیض را تغییر دهد.
۲. آزار دهنده
برای بیشتر افراد، این رایج ترین نوع آن است. خشم آزاردهنده می تواند از بسیاری از شکاف های زندگی روزانه برخیزد: راننده ای مسیر شما را در خیابان می بندد، شریک شما حرفی غیرعاطفی می گوید، بچه ها گوش نمی دهند، رئیستان یه آدم مزخرف است و غیره. این لیست می تواند بیشتر و بیشتر شود. هنگامی که ما روی حرکات و کلمات منفی دیگر افراد تمرکز می کنیم، مشخص است که خشم آزار دهنده به صورت دائم ما را تحت تاثیر قرار میدهد.
بدتر از همه اینکه با ناراحت شدن و از کوره در رفتن، به طور ناخواسته اجازه می دهیم که مشکلات دیگران مشکلات خودمان بشود. آنخل رویز معتقد است که هیچ چیزی را جدی نگیرید، چیزهایی که دیگران می گویند یا انجام می دهند طرحی از واقعیت خودشان است؛ و یا به قول رالف والدو امرسون، برای هر دقیقه ای که عصبانی بمانید، شصت ثانیه آرامش خاطر را از دست داده اید.
>>>بیشتر بخوانید:
رضایت از زندگی، با این چند نکته ساده!
۳. پرخاشگرایانه
خشم پرخاشگرایانه اغلب در مواقعی که شخصی تلاش در تسلط، ارعاب، دستکاری و کنترل روی دیگر افراد را دارد رخ می دهد. هنگامی که این خشن در روابط تکرار شود، خشم تبدیل به قلدری، ظلم، خشونت روانی و سواستفاده احساسی می شود. هنگامی که به صورت دقیق به خشم آزاردهنده کسی نگاه می کنیم، ممکن است حس عمیقی از ترس و نارسایی را در چهره او احساس کنیم. او کسی است که تلاش می کند ضعف های خودش را بواسطه کنترل دیگران پنهان کند.
خشم پرخاشگرایانه مزمن بطور اجتناب ناپذیری نتایج مخربی دارد که شامل درگیری های دردناک، روابط تخریب شده و اعتبار آسیب دیده می شود. با گذشت زمان، هزینه ای که فرد برای این خشم آزاردهنده می پردازد می تواند بطور فزاینده ای زیاد باشد. اما اگر فرد خشمگین آگاه شود و روش خود را تغییر دهد شرایط بهبود پیدا میکند، در غیر اینصورت ممکن است نهایتا منجر به نابودی خود فرد شود. بوداگوسا معتقد است که خشم مانند پرتاب کردن ذغال سنگ داغ با هدف آسیب زدن به دیگری است که در نهایت خودتان می سوزید.
در هنگامی که فرد دچار خشم پرخاشگرایانه میشود، بهترین کار این است که خشم خود را به یک سوال تبدیل کند. به این صورت که از خودش سوال کند که به عنوان مثال آیا این رفتار نادرستی که همسرم داشته، آیا با خشم من رفتارش اصلاح میشود؟
جواب قطعا خیر است. ما در موقعیتهایی که دچار خشم پرخاشگرایانه میشویم، باید به این نکته کلیدی دقت کنیم که بعضی مواقع پیامدهای کارمان نه تنها مسئله را حل نمیکند بلکه بهانهای به طرف مقابل میدهد که به حرف شما گوش ندهد.
۴. هیجانات اخلاقی
هیجانات اخلاقی (که گاهی اوقات با خشم پرخاشگرایانه در هم تنیده می شود) اشاره دارد به طغیان های ناهنجار خشم، هنگامی که خواسته های فرد (که مهم نیست چقدر غیر منطقی و نامناسب باشد) برآورده نمی شود.
هیحانات اخلاقی اغلب به سمت کلمات و حرکاتی که شایسته نیستند کشیده می شود مانند خشماحساسی. این نوع، اغلب از دوران بچگی (در نتیجه عامل های زیادی) سرچشمه می گیرد و می تواند جزئی از فرایند رشد و بزرگسالی فرد شود.
برخی افراد هرگز هیجانات خود را بروز نمی دهند و آن را در بزرگسالی نمایان می کنند. افرادی هم هستند که هیجانات اخلاقی مزمن در آنها مانع شکل دهی روابط موفق و سالم میشود.
حال سوال این است که آیا اساسا خشم و دیگر احساسات منفی می تواند دفع شوند، کاهش یابند یا حل شوند؟ جواب قطعا بله است. در قدم اول ما باید ببینیم خشم ما جزو کدام از یک چهار خشم بالا میباشد و سپس راه درمان آن را اعمال کنیم تا زندگی آرامی را تجربه کنیم.
یادمان باشد که زندگی همانند نسیمی کوتاهی میآید و میرود و تجربه یک زندگی پر از خشم، چیزی جز حسرت برای ما نخواهد داشت. اما تجربه یک زندگی پر از آرامش آن چیزی است که انسانهای موفق آن را هر لحظه در مییابند.