روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: تاسیس نهادهای حمایتی به فرمان امام خمینی، هدف مهمی داشت که با گذشت زمان، این هدف فراموش شد و این نهادها به بخشهای جدیدی از دستگاه عریض و طویل حاکمیتی تبدیل شدند.
اکنون سوال اساسی اینست که فعالیت نهادهای حمایتی مانند کمیته امداد و بنیاد مستضعفان و… که امام خمینی آنها را برای کمک به محرومین تاسیس کردند، باید ابدی باشد یا وظیفهای برعهده آنها گذاشته شده که باید در یک دوره زمانی معقول و منطقی آن را به انجام برسانند و روزی نیز پایان ماموریت خود را اعلام نمایند؟
پاسخ این سوال را میتوان از خود امام خمینی دریافت کرد. ایشان در موارد متعددی از سخنان و پیامهایشان با صراحت اعلام میکنند فقر و محرومیت باید ریشهکن شوند و روزی فرا برسد که در جامعه اسلامی فقری وجود نداشته باشد. یک مورد از این سخنان، این جمله کوتاه است که: «محرومیتزدائی، عقیده و راه و رسم زندگی ماست».
استفاده از عبارت «محرومیتزدائی» تکلیف را کاملاً روشن میکند و تردیدی باقی نمیگذارد که هدف امام خمینی، پایان دادن به فقر و محرومیت و حتی جلوگیری از پیدایش مجدد آن در جامعه اسلامی بوده است.
نکته بسیار جالب در این مبحث اینست که امام برنامهریزی برای از بین بردن فقر و محرومیت را وظیفه علما و محققین و کارشناسان میدانند و با شفافیت تمام اعلام میکنند:
«این به عهده علمای اسلام و محققین و کارشناسان اسلامی است که برای جایگزین کردن سیستم ناصحیح اقتصاد حاکم بر جهان اسلام، طرحها و برنامههای سازنده و دربرگیرنده منافع محرومین و پابرهنهها را ارائه دهند و جهان مستضعفین و مسلمین را از تنگنا و فقر معیشت درآورند».
از این توصیه امام خمینی کاملاً آشکار است که ایشان سیستم اقتصادی موجود در جهان اسلام ازجمله ایران را غیرمنطبق بر احکام اسلام میدانستند و از نظر ایشان همین سیستم ناصحیح ریشه پیدایش فقر و محرومیت بود.
جالبتر اینکه نگاه غیرجامع به احکام اسلام از نظر امام خمینی، عامل مهم پیدایش محرومیت است. این نگاه که به علت بیتوجهی حکام کشورهای اسلامی به احکام اسلام رخ داده، امت اسلامی را دچار فاصله طبقاتی کرده است و عمل به احکام اسلام به صورت جامع راهحل این مشکل است. نظر امام در این زمینه اینست:
«مجموعه قواعد اسلامی، هنگامی که در کل پیکره اسلام به صورت یک مکتب منسجم ملاحظه شود و همهجانبه پیاده شود، بهترین شکل ممکن خواهد بود، هم مشکل فقر را از بین میبرد و هم از فاسد شدن یک عده به وسیله تصاحب ثروت جلوگیری میکند و در نتیجه، کل جامعه را از فساد حفظ میکند و هم مانع رشد استعدادها و شکوفائی قدرت ابتکار و خلاقیت انسانها نمیشود».
این نگاه عمیق امام خمینی به موضوع مبارزه با فقر و محرومیت، متاسفانه مورد توجه مسئولین نظام جمهوری اسلامی قرار نگرفته است. ماندگاری نهادهای حمایتی تا امروز که ۴۲ سال از تاسیس آنها گذشته، نشان از برداشت نادرست کارگزاران نظام از منظور و مقصود امام دارد. به همین دلیل، این نهادهای حمایتی به جای اینکه فقرا و محرومین را از فقر و محرومیت نجات دهند، بر تعداد فقرا افزودهاند و منجر به فربه شدن این نهادها و اضافه شدن بر کارمندان و مدیران و ساختمانهای آنها شدهاند. اینکه بعد از چهار دهه که از شکلگیری این نهادها میگذرد، هنوز در شرایط استثنائی کشور توسل به توزیع میلیونها بسته معیشتی یکی از رایجترین راهحلهاست، مفهومی غیر از این ندارد که نهادهای حمایتی در ماموریتی که داشتند شکست خوردهاند. روش صدقه دادن به مردم تحت عناوینی از قبیل یارانه و کمکهای متفرقه معلوم نیست تا چه وقت قرار است ادامه پیدا کند. به نظر میرسد مسئولان این نهادها فکر میکنند تا روز قیامت باید در ساختمانهای سر به فلک کشیده و با حقوقهای نجومی باقی بمانند و محرومیت و فقر هم باید تا روز قیامت ادامه داشته باشد. ادامه محرومیت و فقر، علاوه بر آب و نانی که برای مسئولین این نهادها دارد ابزار خوبی هم برای آن دسته از فعالان سیاسی است که میخواهند با شعارهای فریبنده دلسوزی برای محرومین و وعدههای دروغین حل مشکلات آنها موفق به کسب آراء مردم شوند و به قدرت برسند.
این وضعیت شرمآور با خط امام کاملاً در تضاد است. وفاداران به گفتمان انقلاب اسلامی و امام خمینی باید با مطرح ساختن تعالیم مطرح شده توسط امام، از فرصت دهه فجر استفاده کنند و زمینه را برای بازگشت به خط امام فراهم نمایند.