آخرین پرواز (+عکس)

  • کد خبر : 367195
  • 05 بهمن 1399 - 1:42
آخرین پرواز (+عکس)

به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین از روزنامه جام جم، محمد بزرگی که پرش از برج میلاد و نقش رستم را در کارنامه خود دارد، از چند ماه قبل تصمیم گرفت برنامه‌ای را به‌یاد شهدای آتش‌ نشان پلاسکو اجرا کند. برنامه ریسک بالایی داشت، اما محمد به اجرا و توانایی خود ایمان داشت. به همین‌خاطر با وجود سختگیری‌های آتش‌نشانی توانست مجوزهای لازم را بگیرد و آن را اجرا کند.

براساس درخواستی که چترباز حرفه‌ای به آتش‌نشانی داده بود، قصد داشت در سالگرد حادثه پلاسکو از بالای نردبان آتش‌نشانی به ارتفاع ۵۴ متر، پرشی با چتر داشته باشد.

آتش‌نشانی از او مجوزهایی برای اجرای برنامه خواسته بود که محمد با ارائه آن، توانست موافقت سازمان را کسب کند.

وی ساعت ۸ صبح همراه همسر و چند نفر دیگر از اعضای تیم خود در میدان بسیج اکباتان حضور یافت و برای پرش از ارتفاع، از یک نردبان آتش‌نشانی استفاده کرد. حدود ساعت ۹ صبح، محمد پس از بالا رفتن از نردبان بلندمرتبه آتش‌نشانی از ارتفاع به پایین پرید، اما چتر وی پس از پرش عمل نکرد و محمد سقوط کرد.

وی پس از این حادثه به بیمارستان صارم منتقل شد، اما به دلیل شدت جراحات جان سپرد.

روایت شاهد ماجرا

یکی از شاهدان این حادثه به جام‌جم گفت: نردبان آتش‌نشانی در میدان مستقر شد و محمد به بالای آن در ارتفاع ۵۴ متری رفت. لباس مشکی زردی به تن داشت و خیلی خونسرد بود. افرادی که پایین بودند از طریق وسیله‌ای مثل بیسیم با او در ارتباط بودند. یک نفر از پایین، دستور پرش را صادر کرد و مرد چترباز پرید، اما چترش باز نشد و سقوط کرد. او را سریع به بیمارستان رساندند. بیمارستان صارم تا محل حادثه فاصله زیادی نداشت. امید داشتم زنده مانده باشد، اما در خبرها خواندم فوت شده است.

روایت همسر محمد از حادثه

پریسا بختیاری، همسر ۲۸ساله محمد در مورد این حادثه به جام‌جم‌ گفت: «همسرم برای بزرگداشت حادثه پلاسکو و آتش‌نشانان شهید، تصمیم گرفت این پرش را انجام دهد. با تمام سازمان‌ها ازجمله راهنمایی و رانندگی، آتش‌نشانی تهران و… هماهنگی‌های لازم انجام شد و مخالفت جدی هم در این‌باره وجود نداشت. ابتدا محمد قصد داشت از بالای ساختمان پلاسکو بپرد که نتوانستیم برای آن مجوز بگیریم. بعد از آن، قرار شد همسرم با لباس آتش‌نشانی و از روی نردبان آتش‌نشانی بپرد. برای این پرش هم برنامه‌ریزی‌های زیادی انجام شد. ما بارها تمرین کردیم و با هیچ مشکل فنی هم روبه‌رو نشدیم.»

صبح روز حادثه، همه چیز برای پرش ‌آماده بود. همسر محمد همان روز بارها لوازم پرش شوهرش را بررسی و بازبینی کرد تا او پرش موفقی را تجربه کند. محمد مایل بود از نردبانی به ارتفاع ۶۰متر بپرد، اما آتش‌نشانی نردبانی با این اندازه در اختیار نداشت و در نهایت قرار شد از نردبانی که ارتفاعش بین ۵۲ تا ۵۸ متر بود پایین بپرد.

محمد به بالای نردبان رفت. نفس عمیقی کشید. به اطرافش نگاه پیروزمندانه‌ای کرد و آماده پرش شد. تمام چشم‌ها به محمد دوخته شده بود که می‌خواست پرشی رویایی را رقم بزند. ساعت ۸ و ۴۵ دقیقه صبح بود که محمد بسم‌ا… را گفت و از بالای نردبان خودش را مانند پر رها کرد. صدای سوت و کف و تشویق و هورای مردم به آسمان بلند شد. در میانه راه و در حالی که همه منتظر باز شدن چتر بودند، ناگهان اتفاق غیرمنتظره‌ای افتاد. چتر محمد برخلاف انتظارها باز نشد.

همه نگاه‌ها به محمد بود که داشت به‌سرعت به سطح زمین نزدیک می‌شد. محمد به تکاپو افتاد تا مشکل را حل‌کند. فاصله او با زمین لحظه به لحظه داشت کمتر می‌شد. مربی حرفه‌ای چتربازی فاصله‌ای با مرگ نداشت. نفس مردم در سینه حبس شده بود. هیچ‌کس دوست نداشت به حادثه‌ای که داشت اتفاق می‌افتاد، حتی فکر کند. همه منتظر بودند چتر محمد حتی در آخرین لحظات باز شود و او سالم و سلامت به پایین برسد. مردم زیر لب دعا می‌کردند تا اتفاقی برای این جوان ۳۰ساله نیفتد. فقط ۳۰متر مانده بود به زمین برسد. تلاشش را کرد چتر را باز کند اما نشد.

فاصله محمد دائم کم و کمتر می‌شد. ۲۰متر، ۱۷متر، ۱۴متر، ۱۰متر. دیگر می‌شد کلمات خدایا و وای گفتن مردم مضطرب و دلنگران را شنید. نفس پریسا از ترس در سینه‌اش حبس شده بود. فاصله محمد باز هم کمتر شد؛ پنج متر، سه متر و تمام. محمد ناگهان مانند تکه‌سنگی سنگین، به‌شدت روی زمین سقوط کرد.

آتش‌نشانان حاضر در محل به سمت او دویدند: «محمد را به‌سرعت به بیمارستان صارم منتقل کردند. پزشکان حدود ۵۰ دقیقه عملیات احیا را روی او انجام دادند اما فایده‌ای نداشت و همسرم جانش را از دست داد. من هنوز هم نمی‌دانم چرا این اتفاق افتاد. ما تمام تمرین‌ها را بارها انجام داده بودیم. برخلاف آنچه که در برخی رسانه‌ها گفته شده، روز حادثه چتر محمد گره نخورد، بلکه پایلوت شوتش هوا نگرفته بود که چنین اتفاقی مساله‌ای بسیار نادر است. پایلوت شوت، بالن کوچکی است که هوا می‌گیرد و چتر اصلی را بیرون می‌کشد. پایلوت شوت چتر محمد خراب نشده بود، بلکه درست عمل نکرده بود. ما پیش از این اتفاق، تمام پیش‌بینی‌ها را کرده بودیم. حتی همسرم آن را با دست گرفته و پرت کرده بود تا زودتر هوا بگیرد و پرش بدون نقصی انجام شود اما نمی‌دانیم چرا این‌طور شد و واقعا عجیب است. من حتی با برخی مربیان خارجی هم درباره این موضوع صحبت کردم که گفتند این اتفاق نادر است. بحث خرابکاری فردی هم مطرح نیست چون تمام مسائل را خودمان بازبینی کرده بودیم و از تمام سازمان‌ها هم برای همکاری‌ای که با ما داشتند، تشکر می‌کنیم و شکایتی نداریم.»

چرا تشک نجات نبود؟

پس از این حادثه، سوال بسیاری از کاربران فضای مجازی این بود که آیا آتش‌نشانی برای جلوگیری از وقوع حوادث احتمالی، تشک نجات پهن نکرده بود؟ همسر محمد گفت: «این‌که آتش‌نشانی چنین مساله‌ای را به محمد گفته یا نگفته بود را نمی‌دانم، اما اگر گفته بود هم، قطعا همسرم نپذیرفته بود زیرا به‌شدت به کارش و موفقیت در پرش ایمان داشت و غیرممکن بود چتر باز نشود. باز نشدن چتر و علت آن واقعا برای ما عجیب است.»

محمد و پریسا شش سال پیش با هم ازدواج کردند. محمد آن موقع ۲۴ساله و همسرش ۲۲ساله بود. آنها به هم معرفی شدند و پس از گذشت مدتی با هم ازدواج کردند. محمد عاشق حرفه ورزشی‌اش بود و پریسا هم آن را دوست داشت. نتیجه این شد که پریسا هم همپای محمد پرش را آغاز کرد و در پرش‌های زیادی با یکدیگر بودند، اما این‌بار پرش این چترباز حرفه‌ای و مطرح ایران موفق نبود و او نیز با مرگ خود، همراه با آتش‌نشانان حادثه مرگبار پلاسکو در یادها ماندگار شد.

لینک کوتاه : https://www.news.ir/?p=367195

برچسب ها

ثبت نظر

-