نیوز/ اردشیر لارودی؛ مسئله این است: در دو بازی آخر استقلال، تیم فرهاد مجیدی، گل میزند پیش میافتد و در شهرآورد تهران، این حکایت دو بار تکرار میشود، ولی استقلال بازی را از دست میدهد و مسابقه را، هر دو بار نمیبرد!
هم در شهرآورد ۹۱ و هم در اولین بازی از سه بازی اش در لیگ آسیا که باید در زمین حریف برگزار کند!
البته همانطور که گفته شد، مسئله مهمی نیست ولی در صورت تکرارهای مکررتر، میتواند مسئله مهمی هم باشد! باید این روند که منفیاش دانست، یک جایی متوقف شود! باید که تیم مجیدی بتواند یک گل برتری را به سود خود حفظ کند! باید که استقلال اعتبار دفاعی بیشتری را داشته باشد! هنر حفظ و اداره بازی یعنی همین! باید باید و باید، نتیجه یک بر صفر را تا پایان مسابقه نگهداری کرد! سخت است ولی باید که انجامش داد!
جاى خالى قائدى و دیاباته
مهدى قائدى را، پلیس عراق بدجورى توسط هافبک خشنش زد و مصدوم کرد! قائدى، خیلى زود و قبل از آنکه کارى انجام بدهد که کارستان باشد، دراز کشیده بر «برانکار» رفت تا زیر نظر دکتر ستوده، چرخه معالجه اش را سر بگیرد! مصدومیت او، باید خیلى زود خوب شود! قائدى، نباید استقلال را تنها بگذارد!
بودن قائدى و نبودنش در استقلال، تومانى «هفت صنار» تفاوت دارد! به نظر شما، اگر قائدى، تا دقیقه ٩٠، حالا بگو تا ٧۵، در بازى مىبود، چه احتمالات صد درصدى مىتوانست رخ بدهد؟ آیا استقلال، بازى را در خانه حریف هم نمىبرد؟ آیا دفاع تیم پلیس عراق که عقب خیمه زده بود، عقبتر نمىنشست؟ دستپاچهتر بازى نمىکرد؟ توپها را زود زود و بیشتر، لو نمىداد؟ و درصد پیروزى استقلال، خیلى خیلى بالاتر نمىرفت؟
در تیم استقلال، دیاباته هم همین ویژگى را دارد و این هر دو نفر، باید در همه بازىها، در بازى باشند!
تا همین چند سال پیش
در دهههای ۶٠ و ٧٠ و بالاتر، تیمهایى مثل شرطه عراق یا الزورا و بقیه، وقتی با تیمهاى ایرانى روبهرو مىشدند، نتیجه چه مىشد؟
آن روزها، بازیکنانى مثل مجید نامجومطلق، شاهرخ بیانى، رضا احدى، زرینچه و بهتاش فریبا، چقدر از باشگاه استقلال پول مىگرفتند؟ ستاره دوم، با چه میزان پولى که هزینه شد، بر سینه استقلال نشست که نشست؟ عین این سؤال را باید از پرسپولیس و از على پروین و فرشاد پیوس و ناصر محمدخانى و على دایى و محسن آشورى و خاکپور و استیلى و مجتبى محرمى، پرسید! هزینه تیمدارى، در آن روزها، چقدر بود و اینک چقدر است؟ سالى دو میلیون تومان، یا سه میلیون! حداکثر به نفرى ۴ میلیون تومان هم نمىرسید! و همیشه هم در غرب آسیا، برنده بودیم! یک عربستان کمى حریف بود و اسباب زحمت! بقیه مىآمدند تا کمتر گل بخورند!
امروزه، بازیکنانى داریم که سالى سه، چهار میلیارد حقوق حقه آنهاست! یعنى ما «منتکشان» مىدهیم و آنها هم در کمال سخاوت، دست ما را پس نمىزنند و نه نمىآورند و مىگیرند! در کمال گشادهدستى هم مىگیرند! نتیجه؟
با پلیس عراق یک- یک مىکنیم! در لیگ آسیا از مرحله پلىآف، با هندوستان و کویت و یمن، شروع مىکنیم!
پول بیشتر، به میزان ١٠٠٠ برابر و بیشتر هم افاقه نمىکند! باز هم مىبازیم، باز هم حذف مىشویم! قهرمانى، گاو نر مىخواهد و مرد کهن!
آقافرهاد، آقایحیى! به شما رو کردهایم! شما را باور کردهایم که نبازیم! به شما، امیدها بستهایم!
متوجه شدید! درباره شهرخودرو، اصلاً سؤالی نداریم! باختنشان را عین صواب مىدانیم!
بهاى رایکوف، قیمت اسکوچیچ
از فرهاد مجیدى مىپرسیم! تا جوابمان را از یک نیروى جوان و از یک سراپا عزم و اراده، دریافت کنیم:
… فرهادخان! فرهادجان! پلیس عراق را هم نباید بىدردسر ببریم؟ یا «پاختاکور» را و یا فجیره و العین امارات و التعاون سعودى را؟
همین ما حدود ۷۰، ۸۰ یا ۱۰۰ میلیارد تومان به هر تیم لیگ برترى، پول مىدهیم که از اردن و لبنان و عمان و کویت و عراق، بازیکن بیاوریم براى لیگ برترمان!
آقاى مجیدى! لابد نمىدانى، پس بدان که موسیو رایکوف، سرمربى تیم ملى ایران که اسمش وارد تاریخ فوتبال ما و قاره آسیا هم شد، هر ماه ۵٠٠٠ دلار- درست خواندى آقافرهاد، هر ماه، ۵٠٠٠ دلار- بابت حقوق و دستمزد و پایمزد، مىگرفت! ما حالا، مربیانى داریم که با سالى کمتر از ٣ میلیارد تومان، پاى میز مذاکره هم نمىنشینند!
هم در شهرآورد ۹۱ و هم در اولین بازی از سه بازی اش در لیگ آسیا که باید در زمین حریف برگزار کند!
البته همانطور که گفته شد، مسئله مهمی نیست ولی در صورت تکرارهای مکررتر، میتواند مسئله مهمی هم باشد! باید این روند که منفیاش دانست، یک جایی متوقف شود! باید که تیم مجیدی بتواند یک گل برتری را به سود خود حفظ کند! باید که استقلال اعتبار دفاعی بیشتری را داشته باشد! هنر حفظ و اداره بازی یعنی همین! باید باید و باید، نتیجه یک بر صفر را تا پایان مسابقه نگهداری کرد! سخت است ولی باید که انجامش داد!
جاى خالى قائدى و دیاباته
مهدى قائدى را، پلیس عراق بدجورى توسط هافبک خشنش زد و مصدوم کرد! قائدى، خیلى زود و قبل از آنکه کارى انجام بدهد که کارستان باشد، دراز کشیده بر «برانکار» رفت تا زیر نظر دکتر ستوده، چرخه معالجه اش را سر بگیرد! مصدومیت او، باید خیلى زود خوب شود! قائدى، نباید استقلال را تنها بگذارد!
بودن قائدى و نبودنش در استقلال، تومانى «هفت صنار» تفاوت دارد! به نظر شما، اگر قائدى، تا دقیقه ٩٠، حالا بگو تا ٧۵، در بازى مىبود، چه احتمالات صد درصدى مىتوانست رخ بدهد؟ آیا استقلال، بازى را در خانه حریف هم نمىبرد؟ آیا دفاع تیم پلیس عراق که عقب خیمه زده بود، عقبتر نمىنشست؟ دستپاچهتر بازى نمىکرد؟ توپها را زود زود و بیشتر، لو نمىداد؟ و درصد پیروزى استقلال، خیلى خیلى بالاتر نمىرفت؟
در تیم استقلال، دیاباته هم همین ویژگى را دارد و این هر دو نفر، باید در همه بازىها، در بازى باشند!
تا همین چند سال پیش
در دهههای ۶٠ و ٧٠ و بالاتر، تیمهایى مثل شرطه عراق یا الزورا و بقیه، وقتی با تیمهاى ایرانى روبهرو مىشدند، نتیجه چه مىشد؟
آن روزها، بازیکنانى مثل مجید نامجومطلق، شاهرخ بیانى، رضا احدى، زرینچه و بهتاش فریبا، چقدر از باشگاه استقلال پول مىگرفتند؟ ستاره دوم، با چه میزان پولى که هزینه شد، بر سینه استقلال نشست که نشست؟ عین این سؤال را باید از پرسپولیس و از على پروین و فرشاد پیوس و ناصر محمدخانى و على دایى و محسن آشورى و خاکپور و استیلى و مجتبى محرمى، پرسید! هزینه تیمدارى، در آن روزها، چقدر بود و اینک چقدر است؟ سالى دو میلیون تومان، یا سه میلیون! حداکثر به نفرى ۴ میلیون تومان هم نمىرسید! و همیشه هم در غرب آسیا، برنده بودیم! یک عربستان کمى حریف بود و اسباب زحمت! بقیه مىآمدند تا کمتر گل بخورند!
امروزه، بازیکنانى داریم که سالى سه، چهار میلیارد حقوق حقه آنهاست! یعنى ما «منتکشان» مىدهیم و آنها هم در کمال سخاوت، دست ما را پس نمىزنند و نه نمىآورند و مىگیرند! در کمال گشادهدستى هم مىگیرند! نتیجه؟
با پلیس عراق یک- یک مىکنیم! در لیگ آسیا از مرحله پلىآف، با هندوستان و کویت و یمن، شروع مىکنیم!
پول بیشتر، به میزان ١٠٠٠ برابر و بیشتر هم افاقه نمىکند! باز هم مىبازیم، باز هم حذف مىشویم! قهرمانى، گاو نر مىخواهد و مرد کهن!
آقافرهاد، آقایحیى! به شما رو کردهایم! شما را باور کردهایم که نبازیم! به شما، امیدها بستهایم!
متوجه شدید! درباره شهرخودرو، اصلاً سؤالی نداریم! باختنشان را عین صواب مىدانیم!
بهاى رایکوف، قیمت اسکوچیچ
از فرهاد مجیدى مىپرسیم! تا جوابمان را از یک نیروى جوان و از یک سراپا عزم و اراده، دریافت کنیم:
… فرهادخان! فرهادجان! پلیس عراق را هم نباید بىدردسر ببریم؟ یا «پاختاکور» را و یا فجیره و العین امارات و التعاون سعودى را؟
همین ما حدود ۷۰، ۸۰ یا ۱۰۰ میلیارد تومان به هر تیم لیگ برترى، پول مىدهیم که از اردن و لبنان و عمان و کویت و عراق، بازیکن بیاوریم براى لیگ برترمان!
آقاى مجیدى! لابد نمىدانى، پس بدان که موسیو رایکوف، سرمربى تیم ملى ایران که اسمش وارد تاریخ فوتبال ما و قاره آسیا هم شد، هر ماه ۵٠٠٠ دلار- درست خواندى آقافرهاد، هر ماه، ۵٠٠٠ دلار- بابت حقوق و دستمزد و پایمزد، مىگرفت! ما حالا، مربیانى داریم که با سالى کمتر از ٣ میلیارد تومان، پاى میز مذاکره هم نمىنشینند!