استخدام قاتل

  • کد خبر : 344030
  • 10 دی 1399 - 23:11
استخدام قاتل

به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین، رابطه کارگر و کارفرما همیشه با اختلافات و درگیری‌هایی همراه است اما این اختلافات گاهی به جنایت منجر می‌شود . این هفته در داغ هفته سراغ این پرونده‌ها رفته و قتل کارفرما به دست کارگران را دوباره مرور کرده‌ایم.

پایان کار خونین

مرد آشنا برای دیدن دوستش به باغ او رفت اما هرچه در زد کسی در را به رویش باز نکرد، به همین خاطر با برادر مرد باغدار تماس گرفت‌. با سر رسیدن او برای بررسی موضوع داخل باغ رفتند و با رد خون روبه‌رو شدند.

دقایقی پس از گشتن دنبال مرد ۵۷ ساله آنها با جسد غرق خون او مواجه شدند. با حضور پلیس در محل جنایت در رودان هرمزگان مشخص شد مقتول با ضربات زیاد چاقو به قتل رسیده و خودرویش در باغ نیست و  کارگرش هم مفقود شده است. با به دست آمدن این سرنخ، پلیس تحقیقات خود را آغاز کرد و متوجه شد کارگر فراری به راور کرمان فرار کرده است.  ساعتی بعد کارگر جوان سوار بر خودرو صاحبکارش دستگیر شد‌. پسر ۳۵ ساله به قتل صاحبکارش اعتراف کرد و گفت: مرد باغدار خیلی بداخلاق بود و به من زور می‌گفت، اخیرا سر مسائل مالی هم به اختلاف خوردیم. روز حادثه دوباره درگیر شدیم و من با چاقو او را کشتم و پس از سرقت خودرویش فرار کردم، اما چند ساعت بعد از قتل دستگیر شدم.

صحنه‌سازی برای قتل صاحب آرایشگاه

روزهای خوب برای شاگرد آرایشگاه ادامه داشت و او در عرض یک سال کنار جمشید به یک آرایشگر ماهر تبدیل شد اما این خوشی دوام چندانی نداشت و وقتی صاحبکار متوجه اعتیاد شاگردش شد او را از مغازه اخراج کرد. 
پسر جوان که از صاحبکارش کینه به دل داشت دنبال فرصتی بود تا از او انتقام بگیرد.  کاوه چند ماه بعد سراغ جمشید رفت و ادعا کرد اعتیادش را ترک کرده، به همین خاطر از صاحبکارش خواست اجازه دهد او را به خانه‌اش برساند. 

وقتی مرد آرایشگر از خودرو پیاده شد کارگر معتاد با ماشین او را زیر گرفت و به قتل رساند. 

کاوه وقتی دستگیر شد ادعا کرد جمشید را مسؤول تمام شدن روزهای خوب زندگی‌اش می‌دانسته: وقتی پیش او برای کار رفتم اینقدر حرفه‌ای بود که در یک سال تمام فوت و فن کار را یادم دادم. اما وقتی فهمید معتاد شده‌ام رفتارش عوض شد و من را بیرون کرد. قرار شد هر وقت ترک کردم دوباره به مغازه بیایم. با نقشه پیش او رفتم و ادعا کردم که ترک کرده‌ام و او را سوار خودرو کردم،  وقتی جمشید را  پیاده کردم، با ماشین او را زیر گرفتم تا مرگش را حادثه نشان دهم.  

قتل صاحبکار همسر به خاطر مزاحمت

شهریور امسال مرگ مدیر یکی از رستوران‌های تهران  به خاطر اصابت چاقو در بیمارستان به بازپرس جنایی تهران گزارش شد، بررسی‌های پلیس نشان داد همسر یکی از کانیوزن رستوران او را با چاقو زده و در صحنه حادثه دستگیرشده است. مرد جوان در مورد کشتن صاحبکار همسرش گفت: من سه ماه قبل ازدواج کردم و کارگر یک رستوران در شمال تهران هستم، همسرم هم در یک رستوران در حوالی نوبنیاد کار می‌کند. 

همان اوایل ازدواج متوجه تغییر رفتار همسرم شدم اما او چیزی به من نمی‌گفت، بالاخره یک ماه قبل او گفت که صاحبکارش برای او مزاحمت ایجاد می‌کند و هر ساعت پیامک می‌دهد. برای حل مشکل به محل کار همسرم رفتم و با صاحبکارش حرف زدم اما او دست‌بردار نبود. روز حادثه به رستوران رفتم و درخواست کردم مزاحم همسرم نشود، اما او توجه نکرد و من هم با عصبانیت یک چاقو به پهلویش زدم و از محل فرار کردم اما متوجه شدم همسرم در صحنه مانده. به آنجا برگشتم که دستگیر شدم. نمی‌خواستم صاحبکار همسرم را بکشم.الان در ۲۴ سالگی قاتل شدم و باید به زندان بروم

سلاخی صاحبکار 

چیزی نمانده بود تا بتواند خودش را به مرزهای شرقی برساند و به افغانستان فرار کند اما  ماموران پلیس سمنان به او و خانواده‌اش مشکوک شدند و در ایست بازرسی هویتش لو رفت و دستگیر شد. حامد ۱۹ ساله اهل افغانستان وقتی در یکی از روستاهای کازرون کارگر  یک باغداری بود، با صاحبکارش دچار اختلاف مالی شد و با چند ضربه چاقو او را کشت و اموال با‌ارزش او را سرقت کرد . بعد هم موضوع قتل مرد باغدار را به خانواده‌اش گفت و همگی تصمیم گرفتند به افغانستان فرار کنند برای همین از کازرون و با یک خودرو به سمت مرزهای شرقی کشور راه افتادند. آنها فکر می‌کردند چون خانواده هستند کسی به آنها مشکوک نمی‌شود و به‌راحتی از مرز خارج می‌شوند. پس از دو روز به سمنان رسیدند و قصد داشتند وارد شهر شوند که پلیس در یک ایست بازرسی به آنها مشکوک شد و هویت حامد لو رفت.

پسر ۱۹ ساله در اعترافاتش گفت: به خاطر اختلاف با صاحبکارم و برای سرقت از او نقشه قتلش را کشیدم، روز عید فطر با چاقویی که از قبل خریده بودم سراغش رفتم و با سه ضربه چاقو او را کشتم و با سرقت اموال با‌ارزشش  همراه خانواده‌ام فرار کردیم. قبل از رسیدن به مرز هم لو رفتم و دستگیر شدم.

مرخصی نداد، کشتمش!

برای کار از شهرشان به تهران آمده بود اما فکرش را هم نمی‌کرد یک روز صاحبکارش را بکشد، فرهاد ۲۵ ساله کارگر نانوایی بود و صاحبکارش بسیار او را دوست داشت، کسی فکر نمی‌کرد یک روز او صاحبکارش را با چاقو بکشد. فرهاد در مورد روز قتل و مرگ نانوای ۵۵ ساله گفت: شش ماه بود که خانواده‌ام را ندیده بودم، فشار کار روی من زیاد بود، برای همین از صاحبکارم خواستم مرخصی بدهد و من چند روزی به شهرمان بروم، او هر بار مخالفت می‌کرد و مدعی بود کار زیاد است، چند روز بعد دوباره درخواستم را مطرح کردم و صاحبکارم امیر مدعی شد من پشت سرش حرف می‌زنم و بهانه‌گیری کرد و گفت مرخصی نمی‌دهد، دعوایمان شد. با دسته تی به سمت من حمله کرد و من برای دفاع چاقویی که همیشه همراهم بود را از جیبم بیرون آوردم و یک ضربه به سینه‌اش زدم، من می‌خواستم  از خودم دفاع کنم و نمی‌خواستم امیر را  بکشم.

قتل به خاطر چند باکس سیگار 

مرد بستنی‌فروش در شرق تهران وقتی مغازه‌اش را بست تا به خانه‌اش برود متوجه شد مغازه خواربار‌فروشی همسایه هنوز باز است اما کسی داخل آن نیست. مرد بستنی‌فروش داخل مغازه شد و مرد ۷۲ ساله را روی زمین بیهوش دید. او موضوع را به اورژانس و خانواده‌اش اطلاع داد.

مرد خواربار‌فروش به بیمارستان منتقل شد اما بیهوش بود، او دو روز بعد به هوش آمد و به خانواده‌اش گفت کارگرش او را مسموم کرده و از مغازه سرقت کرده است. پیرمرد دوباره بیهوش شد و جانش را از دست داد.  با مرگ این مرد، تحقیقات برای دستگیری کارگر ۴۹ ساله‌اش آغاز شد و او چند روز بعد وقتی برای سرکشی به مغازه آمد، دستگیر شد. 

مسعود که باورش نمی‌شد صاحبکارش را کشته گفت: من پیک موتوری و کارگر مرد خواربارفروش بودم، برای او  ۵/۳ میلیون تومان خرید کرده بودم اما او برای پس دادن پولم امروز و فردا می‌کرد، من هم تصمیم گرفتم او را بیهوش و از مغازه سرقت کنم. پنج قرص خواب خریدم و در بستنی صاحبکارم ریختم و او بیهوش شد، سپس مقداری پول داخل دخل، چند باکس سیگار و تلفن همراه او را سرقت کردم. با فروش اموال سرقتی بدهی‌هایم را دادم. چند روز بعد از سرقت به مغازه آمدم و متوجه شدم او مرده است و پلیس مرا دستگیر کرد. من قصد کشتن او را نداشتم.

امیرعلی حقیقت‌طلب / تپش ضمیمه روزنامه جام جم 

لینک کوتاه : https://www.news.ir/?p=344030

برچسب ها

ثبت نظر

-