به گزارش ، کتاب «فیلم، فیگور، فلسفه» به نویسندگی نعمتالله سعیدی از جمله کتابهایی است که تلاش کرده با نگاه شرقی و اسلامی، مبانی نقد فیلم و سینما را تبیین کند. سعیدی در کتابش، ابتدا به سراغ چیستی سینما در نگاه شرقی میرود، سپس به جامعهشناسی سینمای ایران میپردازد و پس از آن، وجوهی از نگاه شرقی و اسلامی در زیباییشناسی سینما را ترسیم میکند. همچنین نمونههایی از نقدهای سینمایی نویسنده هم در پیوست کتاب آمده که در واقع، نقش مطالعه موردی را در کتاب ایفا میکنند.
فاطمه سلیمانی ازندریانی که خود از نویسندگان پُرکار است در یادداشتی که در اختیار قرار داده است، نگاهی به این کتاب داشته که در ادامه میخوانید.
یکی از افتخارات کتابخوانها و اهالی کتاب آشنایی با نویسندههای معروف است. نه آشنایی و دوستی با خود نویسنده. آشنایی و مؤانست با کتابهای نویسنده. نویسندههایی خارج از مرزها و آنهایی که در سالهای دور زندگی کردهاند و کتابهایشان را شاید دهها سال پیش از تولد مخاطبینشان تألیف کرده باشند. اما آیا برای همهی کتابخوانها این امکان فراهم است که با همه نویسندگان دنیا آشنا شوند و همه کتابها را بخوانند؟ قطعاً خیر. نه تنها همه آنها از جمله خوب و بد و متوسط بلکه امکان دسترسی به همه بهترینها هم نیست. حتی مطالعهی همه کتابهای وطنی هم ناممکن است.
گاهی مسائل اقتصادی مانع است و گاهی کمبود وقت. تنوع ژانر هم مسئله مهمی است. کتابخوانها معمولاً به یک یا چند ژانر خاص علاقه دارند و به سمت کتابهای همان ژانر میروند. به علاوه کتابهای معروف و کتابهایی که خواندنشان به دلایل مختلف فراگیر میشود. در هر صورت هر کتابی مخاطب خاص خودش را دارد. اما در این میان کتابهای خوبی هم هستند که به هزار دلیل گمنام باقی میمانند و حتی به دست مخاطب خودشان هم نمیرسند. گاهی این کتابهای گمنام، ارزش ادبی و هنری بالایی دارند اما متأسفانه آنطور که باید معرفی و خوانده نمیشوند. یافتن چنین کتابی شاید گاهی اوقات به شانس ربط داشته باشد. یا به کنجکاوی. یک کنجکاوی ساده که باعث کشف یک دنیای جدید میشود.
برای شخص من با دیدن یک عکس در دنیای مجازی شروع شد. طرح جلد یک کتاب به نام «سکه تقدیر» با عکسِ مرحوم خسرو شکیبایی در لباس عشایری؛ یعنی گریمِ سریال «روزی روزگاری». یکی از بهترین سریالهایی که در خاطرم مانده. بعد از بررسی دقیقتر عکس و متن متوجه شدم که کتاب به تحلیل و بررسی این سریال پرداخته. به شدت برای خواندن کتاب کنجکاو شدم و کتاب را تهیه کردم و از سطر به سطر آن لذت بردم. در بین صفحههای کتاب با اسم یک کتاب دیگر آشنا شدم؛ «فیلم، فیگور، فلسفه». اسم و مضمون این کتاب هم توجهام را جلب کرد. یک عکس از یک کتاب باعث شد تا من با یک نویسنده و پژوهشگر و منتقد سینما آشنا بشوم. «نعمتالله سعیدی» نویسنده این دو کتاب و کتابهای دیگر. او در دنیای فیلم و سینما دغدغه دینی و مذهبی دارد. «فیلم، فیگور، فلسفه» تأملی در زیباییشناسی دینی در سینما است. اولین فصل کتاب پاسخ به یک سؤال است: «سینما چیست؟» او این فصل را با یک حدیث آغاز کرده است. «امام سجاد(ع) در حدیثی شریف، پس از برشمردن حق زبان و گوش و ذکر حقوق مختلف آنها، وقتی به چشم میرسند میفرمایند”و حق چشم این است که آن را از چیزی که برای تو حلال نیست فروبندی و نگاه کردن با آن را وسیله عبرت قرار دهی…”»
در ادامه اضافه میکند «سینما نیز هنری است دیدنی و قبل از هر چیز مربوط به چشم. البته همین اول بسمالله نمیخواهیم اصالت را به سینمای صامت بدهیم و صدا را فرع برای آن به شمار بیاوریم، اما به هر حال سینما هنری است که به تماشای آن میروند نه شنیدنش.»
در ادامه، سینما را از دید فلسفه شرق و جامعهشناسی غرب بررسی میکند و از آنجایی که عبارتِ «صنعتِ سینما» متداول و مرسوم است به تفاوتهای صنعت و هنر میپردازد. نکته اصلی و مهم در این کتاب، نگاه و تفکر دینی و نقدوبررسی پدیدهای به نام سینما از نگاه دین است. اما به جامعهشناسی و فلسفه غرب هم بیتوجه نیست. به علاوه، منتقدان به اصطلاح روشنفکر را هم نقد میکند: «چرا فروید و یونگ نمیخوانند؟ این حضرات که “معراجالسعاده” را امّلبازی میدانند، پس این تعاریف عجیبوغریبشان را از شخصیت و پرسوناژ و… از کجا آوردهاند؟ چرا هیچکدامشان نمیدانند پایهگذار نسبیگرایی اخلاقی کانت بود یا دکارت؟ چرا تفکر و فهمیدن اینقدر در روزگار ما مهجور و غریب شده است؟»
نعمتالله سعیدی در تعریف ژانر مینویسد: «اصولاً ژانر چیزی نیست به جز تکرار مثالهای متعدد و مکرر برای یک کهنالگو یا قصه» و در فصلهای پایانی بر اساس متن کتاب، یکی از نظریههایی که بر پایه ژانر بنا شده را رد میکند؛ «ژرژ پولتی در سال ۱۸۶۸م کتاب نسبتاً کوچکی منتشر کرد، با عنوان “۳۶ وضعیت نمایشی”. کتاب او در واقع بحث کاملتری بود از تقسیمبندی ۳۶گانه گوتزی. ارسطو درام و نمایش را به چند دسته اصلی، از جمله حماسه، تراژدی، کمدی، فانتزی و… تقسیم کرد» نویسنده این کتاب بعد از ذکر این ۳۶وضعیت نمایشی با مثالهای متعدد (مثلاً سوره یوسف به عنوان احسنالقصص) و طرح مسائل منطقی و فلسفی این نظریه را رد کرده. «مسئله وقتی غامض میشود که افرادی چون پولتی ادعا میکنند” این ادعای قطعی که فقط ۳۶ وضعیت نمایشی(تراژیک) وجود دارد، دارای مزیتی منحصر به فرد است و آن، کشف این حقیقت است که در زندگی فقط ۳۶وضعیت عاطفی وجود دارد؛ یعنی ما تمام شور هستی را در ۳۶ وضعیت عاطفی مییابیم.
در این وضعیتها، فرازوفرود بیوقفهای وجود دارد که مانند امواج، دریای تاریخ انسانی را تشکیل میدهند. این فرازونشیبها در واقع عین عنصر تاریخ است، زیرا عنصر بشر را خواه در سایههای جنگلهای آفریقا، خواه در دورانهای نبرد تنبهتن انسان با حیوانات وحشی در کوهها و جنگلها، خواه در زیر نور چراغهای شهر و خواه در آیندههای بینهایت دور میسازد، ما با همین ۳۶ وضعیت عاطفی (نه بیشتر) ساز و کار عالم هستی را نه فقط رنگآمیزی بلکه درک میکنیم…” این تعمیمهای جسورانه، این نتیجهگیریهای شتابزده و سطحی و آن طعنه و کنایه ریشخندآمیز، انتهایی است که ما را در پذیرش این آش شلهقلمکار که جدول مندلیف نمایشی نام دارد به تردید جدی میاندازد.»
یکی از جالبترین و مهمترین فصلهای کتاب فصلی است که داستانهای جنایی-معمایی غربی را با داستانهای جنایی پلیسی ایرانی مقایسه کرده است. نویسنده هرکول پوآرو، شرلوک هلمز و دکتر واتسون را برای کشف رازِ یک قتل به ایران آورده. موقعیتی به ظاهر معمایی که یک سرنوشت کمدی پیدا میکند. تعمیم همین ماجرا به اکثر فیلمهای ایرانی ثابت میکند که اکثر فیلمهای سینمایی یک کپی ناشیانه از سینمای غرب است. (البته این موضوع نیاز با اثبات ندارد).
سینمای ما نیازمند پیوند با مذهب و سنت است. مذهب و سنت نه به معنای فیلم تاریخی یا فیلم بر اساس مناسک مذهبی، دین در بطن زندگی و جامعه. فیلمی که منتقد روشنفکرنما را هم به تحسین وادارد. فیلمی مثل « شیار ۱۴۳». اما چرا این فیلم مذهبی است؟ چون فقط مادر خانواده نماز میخواند؟ یا برای اینکه… برای پاسخِ این سؤال باید به متن کتاب مراجعه کرد.
«فیلم فیگور فلسفه» ۱۹۹صفحه دارد اما شاید بشود چند برابر این تعداد صفحه درباره آن نوشت؛ که قطعاً از چهارچوب این یادداشت خارج است. بنابراین تنها راه، دعوت به مطالعه این کتاب است، حتی اگر به سینما علاقه ندارید.
بنابرین گزارش، علاقمندان جهت تهیه این کتاب، علاوه بر کتابفروشیها میتوانند به صفحات مجازی ناشر @raheyarpub یا سایت Ammaryar.ir مراجعه کنند.