اگر بخواهیم ۱۰ واقعه در صد سال اخیر را نام ببریم که نقشی تعیینکننده در صحنه جهانی باقی گذاشتند و نقطه عطفی در مسیر تاریخ شدند، ماجرای ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ قطعاً یکی از آنهاست. این مسئله و تأثیرگذاری آن بر اوضاع سیاسی، اقتصادی (و حتی اجتماعی و فرهنگی) جهان به حدی بوده که اگر بخواهیم درباره آن به شکل همه جانبه بحث کنیم، دستکم به چند جلد کتاب چند صد صفحه ای نیازمند خواهیم بود.
تاثیر مستقیم این حادثه، تنها در عرصه سیاسی، عبارت بود از اشغال دو کشور اسلامی، تغییر توازن قوا در منطقه غرب آسیا، کشته شدن نزدیک به یک میلیون نفر از مردم منطقه در جنگ و حوادث پس از آن، تغییر رویکرد به اسلام در سطح جهان، شکلگیری مقاومتی ضد آمریکایی در کشورهای اشغال شده و ضربات سنگین اقتصادی-سیاسی به هیمنه آمریکا (که از زمان فروپاشی شوروی تا آن روز، با قدرت تمام، در جهان به صورت تکقطبی حرکت میکرد و اندیشمندانش از «پایان تاریخ» سخن میگفتند)، تولد نسل جدیدی از نیروهای «سلفی جهادی» با دیدگاههای تندتر «تکفیری» و عرصه «باز و میدانی» برای آموزش و تمرین جنگ مسلحانه و ….
اگر دقت کنیم که اوج قدرتگیری نسل جدید تکفیریهای جهان در سال ۲۰۰۶ و در عراقِ اشغالشده پس از ۱۱ سپتامبر بود، و حوادث سوریه تنها ۵ سال پس از آن آغاز شد، به خوبی خواهیم فهمید که تولد و قدرتیابی داعش (که از همان نسل جدید تکفیریهای آموزشدیده در عراق تغذیه میشد) تا چه حد به ماجراهای عراقِ اشغالی مرتبط بوده (که آن نیز خود به ۱۱ سپتامبر ارتباط دارد).
با این ترتیب، باید گفت داعش (با تمامی اثرگذاریهای سیاسی-اقتصادی و فرهنگی که در سطح جهانی داشت و همچنان پیامدهای منفی این ولادت شوم ادامه دارد) خود، با یک واسطه، به ماجرای ۱۱ سپتامبر میرسد. پس گزافه نیست اگر بگوییم در صورتی که در روز یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ آن حوادث تروریستی خونبار رخ نمیداد، جهانِ امروز ما به یقین شکل دیگری داشت و این نشان میدهد که این واقعه چه اهمیت خاصی در تاریخ معاصر جهانی داراست.
یُسری فوده کیست؟
یُسری فوده، خبرنگار و مستندساز مشهور جهان عرب، در اواخر دههٔ نود میلادی و دههٔ نخست قرن جدید، به واسطهٔ شبکهٔ الجزیرة شهرتی جهانی یافته بود و با ساختن مستندهای تحقیقی، در موضوعاتی که کمتر کسی تا آن زمان به آنها ورود میکرد، تصویری تازه از وقایع مبهم تاریخی پیش روی بینندگانش قرار میداد.
در همین راستا بود که در اولین سالگرد ماجرای ۱۱ سپتامبر، و در زمانی که هنوز هیچ کس به قطعیت نمیدانست ماجرا توسط چه کسانی اتفاق افتاده و حتی خود القاعده نیز هنوز به صورت رسمی انجام آن را نپذیرفته بود، از طریق جریانی که در ابتدا معماگونه مینمود، دستبهکار ساخت مستندی دربارهٔ ۱۱ سپتامبر شد؛ مستندی که در آن، با مهمترین شخصیتهای القاعده در این قضیه به گفتگوی مستقیم پرداخت: خالد الشیخ محمد (رئیس کمیتهٔ نظامی القاعده در زمان ۱۱ سپتامبر) و رمزی بن الشیبة (هماهنگکنندهٔ عملیات ۱۱ سپتامبر). به این ترتیب بود که مستند دو قسمتیِ «راهِ ۱۱ سپتامبر» ساخته و در سالگر ماجرای ۱۱ سپتامبر در شبکهٔ الجزیرة پخش شد.
مستند «راهِ ۱۱ سپتامبر»
در این مستند، برای اولین بار روایت خود سازمان القاعده از ماجرای ۱۱ سپتامبر ارائه گردید و در کنار آن، کارشناسان موافق و مخالف به بیان نظارت خود پرداختند. همچنین فوده موفق شد با خانواده، دوستان و همکاران برخی از ۱۹ هواپیماربای ۱۱ سپتامبر به گفتگو بنشیند و تصویری روشن از مسیر آنها تا روز ۱۱ سپتامبر (خصوصا در زمینهٔ آماده شدن برای عملیات) ارائه کند.
آنچه در این کتاب میخوانید، ترجمهٔ این دو مستندِ (مجموعا ۶ قسمتی) است. متن اصلی کتاب، همان «گفتار-متن» تحقیقی مستندهاست که یسری فوده شخصا بیان میکرد و نقل قولها هم همان گفتگوهای او در طول مستند یا تکه فیلمهایی است که در این مستند پخش میشد، به عبرات دیگر، این دو مستند به صورت کامل به نوشتار تبدیل شدهاند.
در برشی از کتاب کاملاً سری آمده:
سطام السقامی و وائل الشهری و برادر او ولید الشهری هم به فرودگاه بوستن لوگان رسیدند تا به همراه عبدالعزیز العمری و فرماندهشان محمد عطا سوار پرواز شماره ۱۱ امریکن ایرلاینز شوند که در ساعت ۷ و ۴۵ دقیقه به سمت لس آنجلس پرواز میکرد. اما خبری از محمد عطا و عبدالعزیز العمری نبود. آنها تا ساعت ۵ و ۴۵ دقیقه هنوز در فرودگاه پورتلند بودند. درحالی که نگرانی سرتاپای همراهانش را گرفته بود، هواپیمای عطا [بالاخره] با تأخیر به فرودگاه بوستن لوگان رسید. الشحی که رهبری تیم دیگر را در سالن مجاور بر عهده داشت در ساعت ۶ و ۵۳ دقیقه با او تماس گرفت: «رسیدی؟» «رسیدم.» عطا با عجله حرکت کرد و خود را به هواپیمایش رساند ولی کانیوزن فرودگاه نتوانستند به این سرعت عمل کنند. چمدانش در بوستن باقی ماند و یک نسخه از اذکار [ توصیههای] عبدالعزیز العمری [که خطاب به هر ۱۹ نفر نوشته بود] داخل آن پیدا شد.
بخشی دیگر از کتاب کاملا سرّی
تابستان ۲۰۰۲ که (پس از دیدار با خالد شیخ محمد و رمزی بن الشیبه) از کراچی به لندن برگشتم، یک جملهٔ رئیس کمیتهٔ نظامی القاعده همچنان در گوشم صدا میکرد و باعث میشد حس کنم جاسوسها و مزدوران (اطلاعاتی) از هر طرف دورهام کردهاند. خالد شیخ محمد پیش از هر چیز دیگری، گفت: «وقتی آن سگها سراغت بیاییند» منظورش نیروهای سیا و همکارانشان در MI۶ بود، «وقتی بیایند» («وقتی» بیایند، نه «اگر» بیایند) «وقتی بیایند، دربارهٔ فلان چیز و فلان چیز و فلان چیز سوال خواهند پرسید.»
۵ ماه که گذشت، رمزی بن الشیبه (که او هم در آن خانهٔ امن و در آن دیدار حضور داشت) دستگیر شد. ۱۱ ماه که گذشت، خود خالد شیخ محمد هم بازداشت شد. و حالا امروز، سالهای زیادی از آن دیدار گذشته و هیچ کدام از پیشبینیهای او درست از آب درنیامدهاند. این جمله را میگویم، و خدا شاهد صدق من است، که من تنها خبرنگاری در جهان بودم که فرصت یافت با مغزهای متفکر خطرناکترین عملیات تروریستی تاریخ دیدار کند، ولی احدی چیزی از او نمیپرسد.
در این بین، یک حلقهٔ مفقوده وجود دارد؟ یا ما اینقدر احمقیم؟ آیا در کل دولت آمریکا کسی وجود دارد که واقعا به دنبال حل (ابعاد مبهم) حادثهٔ ۱۱ سپتامبر باشد یا اینکه میخواهند همهٔ ما در همین سرگردانی باقی بمانیم؟
کتاب “کاملاً سری” روایت القاعده از عملیات انتحاریهای ۱۱ سپتامبر است که با نگاهی منصفانه به حواشی آن میپردازد.
این کتاب دومین کتاب از مجموعه کتابهای اطلاعاتی-امنیتی است که به روایت یسری فوده در قطع رقعی در ۲۷۰ صفحه به رشته تحریر در آمده و توسط وحید خضاب (مترجم کتابهای از افغانستان تا لندنستان، تاریخ درخشان آل سعود، من در رقه بودم و…) ترجمه و توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شده است.