نیوز/ اردشیر لارودی؛ اغلب مخاطبان، با قبول و همگفتاری پذیرای این مدعای اعتراضی شدند! کمتر کسی را دیدیم و یا شنیدیم که بگوید:… نه! چنین نیست! لیاقتمداری حرف اول را میزند! و خلاصه اینکه جامعه فوتبال، پذیرای جا افتادن واقعیتی چنین هنجارشکن و مخالف با نخبهگران شد!
حرف مقبولیت یافته ٧ سال پیش از آنِ کدام دردآشنا و کارشناس عملگرا بود؟ چنین مدعایی که اکثریت اهالی فوتبال با واقع شدنش -نه با ضرورتش- به همداستانی رسیده بودند، یکی از خوبهای فوتبال ایران بود: وحید هاشمیان! زخم را او نشان داده بود!
و حالا رسیدهایم به تیر و مرداد سال ٩٩ یعنی حدود ٧ سال پس از آن اعتراض مؤدب و ریشهدار و عمیق! حالا چه باید گفت؟ پس از ماجراهایی که توسط ویلموتس بر سر فوتبال ما آمد و هنوز میآمد و هنوز هم میآید، ما چه نظری داریم درباره لیاقتی که حرف اول را برای مربیگری در فوتبال ایران نمیزند!
عقیده زبدههای فوتبال و کاربلدها و دانایان این هنر، حالا و در احوال امروزی چیست؟ به ویژه وحید هاشمیان که دست بر یک نقطه درد گذارده بود، چه نظری دارد؟
آیا درها بر همان پاشنههای قدیم میچرخند؟ یا اینک و امروز، اوضاع به سامان رسیده است؟
لیاقت در مربیگری ایران، کجای کار است؟ مربیگری تیم ملی، چه «قدر» و منزلتی دارد؟ بحث داخلی و خارجی هم نداریم! صرف مربیگری را میگوییم! خالص و بینخاله، فقط مربیگری!
آن روز، امروز است
دوباره خوب بازی میکنیم؟
بازیهای توقعآفرین، در هفته بیستوششم لیگ برتر هم فراوانند! و صدالبته که عنایت دارید توقعی که از آن صحبت میکنیم، در حد و اندازه فوتبال ایران است! در حد و اندازه داور ایرانی، در حد و اندازه مربی ایرانی و در حد و اندازه بازیکن ایرانی!
یعنی چه؟ باید که اندکخواهی را دنبال کنیم! طلب کردن و طالب نبودن یا چه؟
چرا – میپرسیم چرا- فوتبالی در حد و اندازه اجرا شده و بباری درآمده، برابر مراکش در جام جهانی ٢٠١٨ را نخواهیم؟
میپرسیم چرا، خیال میکنیم که عرضه تکرار بازی ایران-پرتغال را حتی در حد جام جهانی پیشین بروز ندهیم!
و میپرسیم این چه عناد و «لجی» است که با خودمان داریم؟ چرا ما نباید همان تیم و بهتر از آن تیمی باشیم که برابر اسپانیا بودیم؟
آری و آری! متأسفانه در لیگ برتر، عقب نشستهایم! در لیگ آسیا خودمان را به نمایش نمیگذاریم و حتی در لیگ برتر، به فوتبال درجا زنندهای که قهرمانش را پرسپولیس ۴، ۵، ۶ هفته پیشتر جشن میگیرد، اکتفا میکنیم!
ما حق نداریم بدسلیقه باشیم! ما حق نداریم به کم و به نازیباییها قانع باشیم! ما اگر در حق خودمان بگوییم «حد همین است و سخندانی و زیبایی را» فوتبال ایرانی را نشناختهایم!
رنسانس فوتبال ایرانی، باید از یک جا شروع شود! زیبا بازی کردن از یک مقطعی باید شروع شود! و آن روز چرا امروز نباشد؟
حرف مقبولیت یافته ٧ سال پیش از آنِ کدام دردآشنا و کارشناس عملگرا بود؟ چنین مدعایی که اکثریت اهالی فوتبال با واقع شدنش -نه با ضرورتش- به همداستانی رسیده بودند، یکی از خوبهای فوتبال ایران بود: وحید هاشمیان! زخم را او نشان داده بود!
و حالا رسیدهایم به تیر و مرداد سال ٩٩ یعنی حدود ٧ سال پس از آن اعتراض مؤدب و ریشهدار و عمیق! حالا چه باید گفت؟ پس از ماجراهایی که توسط ویلموتس بر سر فوتبال ما آمد و هنوز میآمد و هنوز هم میآید، ما چه نظری داریم درباره لیاقتی که حرف اول را برای مربیگری در فوتبال ایران نمیزند!
عقیده زبدههای فوتبال و کاربلدها و دانایان این هنر، حالا و در احوال امروزی چیست؟ به ویژه وحید هاشمیان که دست بر یک نقطه درد گذارده بود، چه نظری دارد؟
آیا درها بر همان پاشنههای قدیم میچرخند؟ یا اینک و امروز، اوضاع به سامان رسیده است؟
لیاقت در مربیگری ایران، کجای کار است؟ مربیگری تیم ملی، چه «قدر» و منزلتی دارد؟ بحث داخلی و خارجی هم نداریم! صرف مربیگری را میگوییم! خالص و بینخاله، فقط مربیگری!
آن روز، امروز است
دوباره خوب بازی میکنیم؟
بازیهای توقعآفرین، در هفته بیستوششم لیگ برتر هم فراوانند! و صدالبته که عنایت دارید توقعی که از آن صحبت میکنیم، در حد و اندازه فوتبال ایران است! در حد و اندازه داور ایرانی، در حد و اندازه مربی ایرانی و در حد و اندازه بازیکن ایرانی!
یعنی چه؟ باید که اندکخواهی را دنبال کنیم! طلب کردن و طالب نبودن یا چه؟
چرا – میپرسیم چرا- فوتبالی در حد و اندازه اجرا شده و بباری درآمده، برابر مراکش در جام جهانی ٢٠١٨ را نخواهیم؟
میپرسیم چرا، خیال میکنیم که عرضه تکرار بازی ایران-پرتغال را حتی در حد جام جهانی پیشین بروز ندهیم!
و میپرسیم این چه عناد و «لجی» است که با خودمان داریم؟ چرا ما نباید همان تیم و بهتر از آن تیمی باشیم که برابر اسپانیا بودیم؟
آری و آری! متأسفانه در لیگ برتر، عقب نشستهایم! در لیگ آسیا خودمان را به نمایش نمیگذاریم و حتی در لیگ برتر، به فوتبال درجا زنندهای که قهرمانش را پرسپولیس ۴، ۵، ۶ هفته پیشتر جشن میگیرد، اکتفا میکنیم!
ما حق نداریم بدسلیقه باشیم! ما حق نداریم به کم و به نازیباییها قانع باشیم! ما اگر در حق خودمان بگوییم «حد همین است و سخندانی و زیبایی را» فوتبال ایرانی را نشناختهایم!
رنسانس فوتبال ایرانی، باید از یک جا شروع شود! زیبا بازی کردن از یک مقطعی باید شروع شود! و آن روز چرا امروز نباشد؟